در هر زمان به شدت پیگیرشده
risk reduction is one of the key objectives pursued by transfer safety policies,
adj دنبال شده، تحت پیگیری و تعقیب
دنبال کردن چیزی
I pursued my English studies seriously
تعقیب کردن، تحت پیگیرد قرار دادن
گریزگر_ گریزنده_ تعقیب شونده
تعقیب
پیگیری کردن/اتخاذ کردن - نامزد کردن