• (2)تعریف: having meaning or significant purpose. • مترادف: meaningful • متضاد: aimless, empty, meaningless, purposeless
- Caring for her sick father made her life feel purposeful again.
[ترجمه گوگل] مراقبت از پدر بیمارش زندگی او را دوباره هدفمند کرد [ترجمه ترگمان] مراقبت از پدر بیمارش باعث شد که زندگی دوباره هدفمند شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
- He was purposeful in carrying out his terrible plan.
[ترجمه گوگل] او در اجرای نقشه وحشتناک خود هدفمند بود [ترجمه ترگمان] او با اجرای نقشه وحشتناک خود، هدفمند شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. shahin khanom's purposeful remarks
اظهارات معنی دار شهین خانم
2. he was a purposeful man
او مردی مصمم بود.
3. She had a purposeful air, and it became evident that this was not a casual visit.
[ترجمه گوگل]او هوای هدفمندی داشت، و مشخص شد که این یک ملاقات اتفاقی نبود [ترجمه ترگمان]او قیافه ای متفکر داشت و معلوم می شد که این ملاقات تصادفی نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Her purposeful stare showed she meant business.
[ترجمه گوگل]نگاه هدفمند او نشان داد که منظور او تجارت است [ترجمه ترگمان]خیره نگاهش نشان می داد که منظورش از کار است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Purposeful work is an important part of the regime for young offenders.
[ترجمه گوگل]کار هدفمند بخش مهمی از رژیم برای مجرمان جوان است [ترجمه ترگمان]کار Purposeful بخش مهمی از رژیم برای مجرمان جوان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He has a quiet, purposeful air.
[ترجمه یکی] او به نظر آرام و مصمم می آید
|
[ترجمه گوگل]او هوای آرام و هدفمندی دارد [ترجمه ترگمان]هوایی آرام و هدفمند دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Second, it is purposeful, directed towards improving the effectiveness of education.
[ترجمه گوگل]دوم، هدفمند است و در جهت بهبود اثربخشی آموزش است [ترجمه ترگمان]دوم، هدفمند است و به سمت بهبود اثربخشی آموزش و پرورش هدایت می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The danger in viewing the organisation as a purposeful entity is that one ends up with a highly abstract and artificial analysis.
[ترجمه گوگل]خطری که در نگاه کردن به سازمان به عنوان یک موجودیت هدفمند وجود دارد، این است که فرد با تحلیلی بسیار انتزاعی و تصنعی خاتمه مییابد [ترجمه ترگمان]خطر مشاهده این سازمان به عنوان یک ماهیت هدفمند، این است که فرد با یک تحلیل بسیار انتزاعی و مصنوعی به پایان می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. During one such purposeful visit weeks ago, a simple black velour dress hooked me.
[ترجمه گوگل]هفتهها پیش، در یکی از این بازدیدهای هدفمند، یک لباس مخمل مشکی ساده مرا قلاب کرد [ترجمه ترگمان]در خلال یکی از همین هفته های اخیر، یک پیراهن مخمل سیاه ساده به من وصل کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Examples of purposeful and pleasurable uses of print should be displayed in classrooms, foyers and school libraries.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از استفاده هدفمند و لذت بخش از چاپ باید در کلاس های درس، سرسراها و کتابخانه های مدارس نمایش داده شود [ترجمه ترگمان]نمونه هایی از کاربردهای هدفمند و هدفمند چاپ باید در کلاس ها، foyers و کتابخانه های مدارس نمایش داده شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. There must be a belief that, through purposeful activity, the objectives can be achieved.
[ترجمه گوگل]باید این باور وجود داشته باشد که با فعالیت هدفمند می توان به اهداف دست یافت [ترجمه ترگمان]باید یک باور وجود داشته باشد که، از طریق فعالیت هدفمند، اهداف می توانند به دست آیند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The tremor is generally diminished or abolished on purposeful movements, but there are notable exceptions to this.
[ترجمه گوگل]لرزش به طور کلی در حرکات هدفمند کاهش یا لغو می شود، اما استثناهای قابل توجهی در این مورد وجود دارد [ترجمه ترگمان]این لرزش عموما در حرکات هدفمند کاهش یافته یا منسوخ شده است، اما استثنائات برجسته ای در این مورد وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. But all students should have a purposeful course of study that goes beyond the formality of signing up for classes.
[ترجمه گوگل]اما همه دانش آموزان باید یک دوره تحصیلی هدفمند داشته باشند که فراتر از رسمی بودن ثبت نام در کلاس ها باشد [ترجمه ترگمان]اما همه دانشجویان باید یک دوره هدفمند از مطالعه داشته باشند که فراتر از تشریفات ثبت نام برای کلاس ها باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The individual bees appear very purposeful in carrying out their manifold tasks . . . .
[ترجمه گوگل]زنبورهای منفرد در انجام وظایف چندگانه خود بسیار هدفمند به نظر می رسند [ترجمه ترگمان]زنبورها نسبت به انجام وظایف manifold، هدفمند ظاهر می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
عمدی (صفت)
picked, aforethought, prepense, deliberate, intentional, purposeful, premeditated, designed
انگلیسی به انگلیسی
• having a purpose, having a goal; definitive, decisive; full of meaning if someone is purposeful, they show that they have a definite aim and a strong desire to achieve it.
1. There is no need for any purposeful and deliberate attempt to protect dialects. برای محافظت از گویش ها نیازی به هیچ تلاش هدفمند و آگاهانه ای نیست. 2. Yet the committee gathered and spent two days in generally useful and purposeful discussions. ... [مشاهده متن کامل]
با این وجود کمیته جمع شد و دو روز در بحثهای مفید و هدفمند به سر برد. 3. It keeps people busy with useful, purposeful work, and that's a good way to form a team. افراد را با کارهای مفید و هدفمند مشغول می کند و این روش خوبی برای تشکیل تیم است. 4. If the situation arose through that person's purposeful negligence, however, then he is considered a purposeful wrongdoer. اگرچه شرایط از طریق سهل انگاری عمدی آن شخص بوجود آمده باشد ، در این صورت وی یک فرد خاطی هدفمند محسوب می شود. Purposeful= عمدی، هدفمند معانی دیگر>>>> مصممانه، قاطعانه