1. Weight reduction, purine restriction, and cessation of ethanol use should be accomplished.
[ترجمه گوگل]کاهش وزن، محدودیت پورین و قطع مصرف اتانول باید انجام شود
[ترجمه ترگمان]کاهش وزن، محدودیت پورین و توقف مصرف اتانول باید انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Dietary purine intake may provide a significant source of uric acid.
[ترجمه گوگل]مصرف پورین در رژیم غذایی ممکن است منبع قابل توجهی از اسید اوریک باشد
[ترجمه ترگمان]دریافت مکمل های رژیمی می تواند منبع قابل توجهی از اسید اوره را ایجاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Purines protected by Jun are denoted by asterisks whose size correlates with the degree of protection.
[ترجمه گوگل]پورین های محافظت شده توسط Jun با ستاره هایی که اندازه آنها با درجه محافظت در ارتباط است نشان داده می شوند
[ترجمه ترگمان]purines حفاظت شده توسط جون با asterisks نشان داده می شوند که اندازه آن ها با درجه حفاظت مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The analytic method ( HPLC ) of purine compounds content in beer was developed.
[ترجمه گوگل]روش تحلیلی (HPLC) محتوای ترکیبات پورین در آبجو توسعه داده شد
[ترجمه ترگمان]روش تحلیلی (HPLC)از ترکیبات پورین در آبجو تولید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Caffeine, a purine alkaloid, is a key component of tea and coffee.
[ترجمه گوگل]کافئین، یک آلکالوئید پورین، جزء کلیدی چای و قهوه است
[ترجمه ترگمان]کافئین، یک alkaloid purine، جز کلیدی چای و قهوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The purine and pyrimidine may be complexed with a sugar to produce a nucleoside.
[ترجمه گوگل]پورین و پیریمیدین ممکن است با یک قند کمپلکس شوند تا یک نوکلئوزید تولید کنند
[ترجمه ترگمان]پورین و پیریمیدین با یک قند برای تولید a پیوند می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Uric acid as the end - product of purine metabolism in human body is excreted through kidney.
[ترجمه گوگل]اسید اوریک به عنوان محصول نهایی متابولیسم پورین در بدن انسان از طریق کلیه دفع می شود
[ترجمه ترگمان]Uric اسید به عنوان محصول نهایی متابولیسم پورین در بدن انسان از طریق کلیه دفع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Gout is caused by abnormal metabolism of purine.
[ترجمه گوگل]نقرس در اثر متابولیسم غیر طبیعی پورین ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]Gout ناشی از متابولیسم غیرعادی پورین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Objective To study the effects E. coli purine nucleoside phosphorylase suicide gene on human gastric cancer MKN-45 cells as well as the bystander effect.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثرات ژن خودکشی پورین نوکلئوزید فسفوریلاز E coli بر روی سلولهای MKN-45 سرطان معده انسان و همچنین اثر اطرافیان
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه آثار E coli nucleoside purine phosphorylase phosphorylase در مورد سرطان معده انسان MKN - ۴۵ سلول و نیز اثر تماشاگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Conclusion Morphine may affect purine nucleotide metabolism of nerve cells, increase the adenylate and adenosine levels, which may be one of the mechanism of morphine dependence and tolerance.
[ترجمه گوگل]نتیجهگیری مورفین ممکن است بر متابولیسم نوکلئوتید پورین سلولهای عصبی تأثیر بگذارد، سطح آدنیلات و آدنوزین را افزایش دهد که ممکن است یکی از مکانیسمهای وابستگی و تحمل به مورفین باشد
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری مورفین ممکن است بر متابولیسم نوکلیوتیدی پورین از سلول های عصبی تاثیر بگذارد، سطوح adenylate و آدنوزین را افزایش دهد، که ممکن است یکی از مکانیزم وابستگی و تحمل مورفین باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A purine analogue, C5H4N4S, that acts as an antimetabolite by interfering with purine synthesis, used primarily in the treatment of acute leukemia.
[ترجمه گوگل]یک آنالوگ پورین، C5H4N4S، که به عنوان یک ضد متابولیت با تداخل در سنتز پورین عمل می کند، که عمدتاً در درمان لوسمی حاد استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]قیاس تری متیل مشتق شده از پورین، که به عنوان an با دخالت در سنتز پورین عمل می کند، در درجه اول در درمان سرطان مزمن مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Mustard of acerbity nitrogen of third of purine of Zun of azotic mustard, sulfur, benzene fight tumor medicaments to be able to cause temporary iron bead young cell anaemia is changed.
[ترجمه گوگل]خردل تند نیتروژن یک سوم پورین زون خردل آزوتیک، گوگرد، بنزن با داروهای تومور مبارزه می کند تا بتواند باعث کم خونی موقت سلول های جوان دانه آهن شود
[ترجمه ترگمان]Mustard of نیتروژن سوم از مخلوطی از Zun azotic، گوگرد، گوگرد، و benzene که در حال مبارزه با تومور هستند، قادر به ایجاد مانع موقت ناشی از کم خونی ناشی از کم خونی در سلول جوان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A nitrogenous molecule, either a PYRIMIDINE or a PURINE, that combines with a pentose sugar and phosphoric acid to form a nucleotide, the fundamental unit of nucleic acids.
[ترجمه گوگل]یک مولکول نیتروژن، یا پیریمیدین یا پورین، که با قند پنتوز و اسید فسفریک ترکیب می شود و یک نوکلئوتید، واحد اساسی اسیدهای نوکلئیک را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]یک مولکول nitrogenous، یا a یا a، که با یک قند pentose و فسفریک اسید ترکیب می شود تا یک نوکلیوتید، واحد بنیادی اسیده ای نوکلییک را تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Uric acid stones are not eating high - purine foods, such as animal offal, seafood.
[ترجمه گوگل]سنگ های اسید اوریک از غذاهای پر پورین مانند کله پاچه های حیوانی و غذاهای دریایی استفاده نمی کنند
[ترجمه ترگمان]سنگ های اسیدی در حال خوردن غذاهای high مانند پس مانده حیوانات، غذاهای دریایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. These high - purine foods that you should be eating include peas, beans, spinach, cauliflower, asparagus, and mushrooms.
[ترجمه گوگل]این غذاهای پر پورین که باید مصرف کنید عبارتند از نخود، لوبیا، اسفناج، گل کلم، مارچوبه و قارچ
[ترجمه ترگمان]این غذاهای purine که باید بخورند شامل نخود، لوبیا، اسفناج، گل کلم، مارچوبه و قارچ هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید