2. after the revolution, many government employees were purged
بعد از انقلاب بسیاری از کارمندان دولت پاکسازی شدند.
انگلیسی به انگلیسی
• purified, sanctified; cleansed, cleared of impurity or contamination
پیشنهاد کاربران
تزریق
purged ( شیمی ) واژه مصوب: پاک سازی شده تعریف: در فرایندهایی نظیر قالب گیری تزریقی، ویژگی استوانکی است که محتوای آن به بیرون پرانده شده است تا مواد ناخواسته را از استوانک بزداید
پاک کردن، حذف کردن.
Be purged از اتهامات مبری شدن Clear of a charge The minister is being purged from charges