purgatory

/ˈpɜːrɡəˌtɔːri//ˈpɜːɡətr̩i/

معنی: وسیله تطهیر، تطهیری، بزرخ
معانی دیگر: (مجازی) محل تنبیه یا ندامت، جهنم، دوزخ، آزارگاه، (بیشتر با p بزرگ) برزخ، اعراف، عالم بزر، پالایشی، در برز قرار دادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: purgatories
(1) تعریف: in Roman Catholicism, a place or state of suffering for the purification of the souls of the dead who will eventually be worthy of heaven.

(2) تعریف: any place or state of transient unpleasantness or suffering.
صفت ( adjective )
• : تعریف: acting to purge, clean, or purify.

جمله های نمونه

1. our return trip was abolute purgatory
سفر بازگشت ماجهنم محض بود.

2. Prayers were said for souls in Purgatory.
[ترجمه گوگل]در برزخ برای ارواح دعا می شد
[ترجمه ترگمان]مراسم دعا در برزخ گفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Every step of the last three miles was purgatory.
[ترجمه گوگل]هر قدم از سه فرسنگ آخر برزخ بود
[ترجمه ترگمان]هر قدم از سه مایل آخر برزخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Sewing is relaxation for some, purgatory for others.
[ترجمه گوگل]خیاطی برای برخی آرامش است و برای برخی دیگر برزخ
[ترجمه ترگمان]دوخت و دوز برای بعضی از purgatory purgatory برای دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cleansing in Purgatory is necessary for such people.
[ترجمه گوگل]تطهیر در برزخ برای چنین افرادی لازم است
[ترجمه ترگمان]تمیز کردن در برزخ برای چنین افرادی ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The island was turned into a purgatory for slaves before they were sold.
[ترجمه گوگل]این جزیره قبل از فروخته شدن به برزخی برای بردگان تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]جزیره پیش از فروش برده به برزخ تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. a purgatory of drug abuse.
[ترجمه گوگل]برزخ سوء مصرف مواد مخدر
[ترجمه ترگمان]یه برزخ برای سواستفاده از مواد مخدر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This was purgatory, worse than anything she'd faced in her life.
[ترجمه گوگل]این برزخ بود، بدتر از هر چیزی که او در زندگی با آن روبرو شده بود
[ترجمه ترگمان]این برزخ بود، بدتر از هر چیزی که در عمرش دیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. On some, the soul in purgatory peeps from a bowl of flame.
[ترجمه گوگل]در برخی، روح در برزخ از کاسه شعله می نگرد
[ترجمه ترگمان]در بعضی از آن ها، روح در برزخ، از کاسه سر در می اورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Purgatory is a religious word which is a place for people to wash away their sins.
[ترجمه گوگل]برزخ یک کلمه دینی است که محل شستشوی گناهان است
[ترجمه ترگمان]برزخ یک واژه مذهبی است که جایی است برای مردم برای پاک کردن گناه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Catholics believe that God uses purgatory to prepare sinful souls for the joys of heaven.
[ترجمه گوگل]کاتولیک ها معتقدند که خداوند از برزخ برای آماده کردن روح های گناهکار برای شادی های بهشتی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]کاتولیک ها بر این باورند که خداوند از برزخ برای آماده کردن ارواح گناهکارانه برای شادی های آسمانی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now that the producers have said it's not purgatory, do you have a new theory?
[ترجمه گوگل]حالا که سازندگان گفته اند برزخ نیست، نظریه جدیدی دارید؟
[ترجمه ترگمان]حالا که تولیدکنندگان گفته اند که این برزخ نیست، آیا شما یک نظریه جدید دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I've been on a diet for two weeks now, and it's purgatory!
[ترجمه گوگل]من الان دو هفته است که رژیم گرفته ام و برزخ است!
[ترجمه ترگمان]الان دو هفته است که رژیم گرفته ام و این برزخ است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Getting up at four o'clock every morning is sheer purgatory.
[ترجمه گوگل]هر روز ساعت چهار صبح بیدار شدن برزخ محض است
[ترجمه ترگمان]ساعت چهار صبح از خواب بیدار می شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وسیله تطهیر (اسم)
purgatory

تطهیری (صفت)
purgative, cleansing, purgatorial, purgatory

بزرخ (صفت)
purgatory

تخصصی

[زمین شناسی] ژرف شکاف پرشیب - الف) واژه به کاررفته در نیوانگلند برای یک شکاف یا آبکند بلند، عمیق، باریک، شیب دار در طول یک ساحل ناهموارکه امواج در زمان توفان توام با صدا و شدت زیاد به درون آن حرکت می کنند؛ شکاف سنگی فاقد رود، اغلب در قسمت زیر با سنگ های بزرگ و زاویه دار و صعب العبور پوشیده می شود. - ب) باتلاقی که خطرناک بوده یا عبور از آن مشکل است.

انگلیسی به انگلیسی

• place of purification, place where one's sins are absolved
cleansing, absolving, purifying
purgatory is the place where roman catholics believe the spirits of dead people are sent to suffer for their sins before they can go to heaven.
you can refer to a very unpleasant experience as purgatory.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A state of suffering or waiting, often in a spiritual sense 🔥
🔍 مترادف: Limbo, torment
✅ مثال: He felt as though he was in purgatory during the long wait for results
the place to which Roman Catholics believe that the spirits of dead people go and suffer for the evil acts that they did while they were alive, before they are able to go to heaven
جایی که کاتولیک های رومی معتقدند ارواح مردگان به آنجا می روند و به خاطر اعمال شیطانی که در زمان زنده بودن انجام می دادند، قبل از اینکه بتوانند به بهشت ​​بروند، رنج می برند.
...
[مشاهده متن کامل]

برزخ

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/purgatory
something that makes you suffer – used humorously
چیزی که باعث زجره
برزخ
1 جهنم، دوزخ
2 ورطه، مخمصه، هَچَل
گیت ورودی

بپرس