purgative

/ˈpɜːrɡətɪv//ˈpɜːɡətɪv/

معنی: پاک کننده، مسهل، ضد یبوست، تطهیری، کارکن، پاکساز، پالایشی
معانی دیگر: ملین، پالاینده، پالاگر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: tending to purge, esp. the bowels; cleansing.
اسم ( noun )
مشتقات: purgatively (adv.)
• : تعریف: a drug or other substance that acts as a purgative agent; cathartic.
مشابه: purge

جمله های نمونه

1. This oil acts as a purgative / has a purgative effect.
[ترجمه گوگل]این روغن به عنوان یک پاک کننده عمل می کند / دارای اثر پاک کنندگی است
[ترجمه ترگمان]این روغن به عنوان مسهل عمل می کند و دارای اثر مسهل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This oil has a purgative effect.
[ترجمه گوگل]این روغن خاصیت تصفیه کنندگی دارد
[ترجمه ترگمان]این روغن دارای اثر مسهل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He was given a purgative before the operation.
[ترجمه گوگل]قبل از عمل به او پاکسازی دادند
[ترجمه ترگمان]قبل از عمل a purgative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Prunes can have a purgative effect.
[ترجمه گوگل]آلو می تواند اثر پاک کنندگی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]prunes می توانند اثر مسهل داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was colossal and magnificent-a purgative of national despair.
[ترجمه گوگل]این عظیم و باشکوه بود - پاک کننده ناامیدی ملی
[ترجمه ترگمان]It بسیار بزرگ و باشکوه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Throughout Britain, thousands of teenagers, offered a rude purgative to royal overkill, chorused a noisy amen.
[ترجمه گوگل]در سرتاسر بریتانیا، هزاران نوجوان، یک تطهیر بی‌ادبانه را به بیش از حد سلطنتی عرضه کردند، آمین پر سر و صدایی را به صدا درآوردند
[ترجمه ترگمان]در سراسر انگلستان، هزاران نوجوان، که بار مسهل rude به overkill سلطنتی می دادند، با یک آمین پر سر و صدا به هم گفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thorn apple has a strong purgative –it makes you go to the toilet.
[ترجمه گوگل]سیب خار خاصیت تصفیه کننده قوی دارد - باعث می شود به توالت بروید
[ترجمه ترگمان]سیب خار یک مسهل قوی دارد - این باعث می شود که شما به دستشویی بروید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take some purgative and it will help you purge your bowels of bad matter.
[ترجمه گوگل]مقداری پاک کننده مصرف کنید و به شما کمک می کند روده خود را از مواد بد پاک کنید
[ترجمه ترگمان]some را به دست بگیر و به تو کمک خواهد کرد که bowels را پاک کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The popular idea of recession as purgative an ill - judged binge - has a strong and enduring emotional appeal.
[ترجمه گوگل]ایده رایج رکود به عنوان تطهیر کننده و بد خواری - جذابیت عاطفی قوی و پایداری دارد
[ترجمه ترگمان]ایده عمومی رکود، به عنوان مسهل خوردن یک فرد مبتلا به پرخوری بیمار - یک جاذبه عاطفی قوی و ماندگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The thesis has also analyzed the prescription mentality purgative recipes of warm nature.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه همچنین به تحلیل دستور العمل های پاکسازی طبع گرم ذهنیت نسخه ای پرداخته است
[ترجمه ترگمان]در این پایان نامه همچنین ذهنیت تجویز شده برای طبیعت گرم نیز مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The popular idea of recession as purgative - the hangover following an ill - and enduring emotional appeal.
[ترجمه گوگل]ایده رایج رکود به عنوان پاک کننده - خماری پس از یک بیماری - و جذابیت عاطفی پایدار
[ترجمه ترگمان]ایده عمومی رکود اقتصادی به عنوان مسهل - بعد از یک درخواست عاطفی ماندگار و ماندگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Causing evacuation, especially of the bowels; purgative.
[ترجمه گوگل]ایجاد تخلیه به خصوص روده ها؛ پاک کننده
[ترجمه ترگمان] \"به خصوص روده،\" purgative
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One was to bring down the fever, another a purgative, the third to an acid condition.
[ترجمه گوگل]یکی پایین آوردن تب، دیگری تطهیر و سومی به حالت اسیدی
[ترجمه ترگمان]یکی این بود که تب را به بار آورد، دیگری مسهل، سومی به شرط اسیدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Aim To study the different decocting extractive methods on the contents of purgative principles of combined anthraquinones from Chinese Rhubarb.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه روش‌های مختلف عصاره‌گیری جوشانده بر روی محتوای اصول پاکسازی آنتراکینون‌های ترکیبی از ریواس چینی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه روش های مختلف decocting استخراجی در محتوای مسهل ترکیبی از anthraquinones های ترکیبی از Rhubarb چینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاک کننده (اسم)
abluent, abstergent, detergent, purifier, detersive, purgative

مسهل (صفت)
purgative, aperient, physic, cathartic, expellant, expellent

ضد یبوست (صفت)
purgative, laxative, cathartic

تطهیری (صفت)
purgative, cleansing, purgatorial, purgatory

کارکن (صفت)
purgative, workable

پاکساز (صفت)
purgative

پالایشی (صفت)
purgative

انگلیسی به انگلیسی

• purging substance, cathartic, laxative
cathartic, causing defecation, causing a bowel movement; cleansing, purifying
a purgative is a medicine that causes you to defecate and so to get rid of unwanted substances from your body; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس