puppeteer

/pəpəˈtiːr//ˌpʌpɪˈtɪə/

معنی: بازیگر، خیمه شب باز
معانی دیگر: عروسک گردان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: someone who manipulates puppets to entertain others.

جمله های نمونه

1. Like many of the new generation of puppeteers, Tiplady grew interested in his trade through object animation rather than traditional marionettes.
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از نسل جدید عروسک گردانان، تیپلادی به تجارت خود از طریق انیمیشن های شیء به جای عروسک های سنتی علاقه مند شد
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از نسل جدید of، Tiplady به حرفه خود از طریق انیمیشن اعتراض کرد تا marionettes سنتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Stage acts include acrobats, musicians and puppeteers.
[ترجمه گوگل]کنش های صحنه ای شامل آکروبات ها، نوازندگان و عروسک گردان ها می شود
[ترجمه ترگمان]این اقدامات عبارتند از acrobats، موسیقی دانان و عروسک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. That's the type of people puppeteers are.
[ترجمه گوگل]این نوع آدم‌هایی است که عروسک‌بازها هستند
[ترجمه ترگمان]این نوع افراد puppeteers
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One puppeteer controls the doll's head, face, and right hand.
[ترجمه گوگل]یک عروسک‌باز سر، صورت و دست راست عروسک را کنترل می‌کند
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها، سر عروسک، صورت و دست راست عروسک را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the suggestion of puppeteer Michael Quinn, the Sullustan mask was altered to allow for use as a puppet.
[ترجمه گوگل]به پیشنهاد عروسک‌گردان مایکل کوین، ماسک Sullustan برای استفاده به عنوان عروسک تغییر یافت
[ترجمه ترگمان]در این پیشنهاد آقای مایکل کویین، ماسک Sullustan تغییر یافته بود تا به عنوان عروسک خیمه شب بازی استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In today's cartoon Rove is portrayed as the puppeteer controlling Bush's wealthy supporters in Texas (notice the Texas-style cowboy hat).
[ترجمه گوگل]در کارتون امروز روو به عنوان عروسک‌بازی که حامیان ثروتمند بوش در تگزاس را کنترل می‌کند به تصویر کشیده می‌شود (به کلاه گاوچران به سبک تگزاسی توجه کنید)
[ترجمه ترگمان]در کاریکاتور امروزی، روو به عنوان حامیان ثروتمند بوش در تگزاس به تصویر کشیده می شود (توجه کنید به کلاه کابویی سبک تگزاس)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Puppets are happy to be puppets if puppeteer is a good puppeteer.
[ترجمه گوگل]اگر عروسک گردان عروسک گردان خوبی باشد، عروسک ها از عروسک بودن خوشحال می شوند
[ترجمه ترگمان]عروسک های خیمه شب بازی برای این که عروسک خیمه شب بازی و عروسک خیمه شب بازی باشند خیلی خوشحال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mr. Sullivan is a professional puppeteer and Mrs. Sullivan isinterested in Photography and travel.
[ترجمه گوگل]آقای سالیوان یک عروسک‌باز حرفه‌ای است و خانم سالیوان به عکاسی و سفر علاقه‌مند است
[ترجمه ترگمان]آقای سالیوان یک puppeteer حرفه ای و خانم سالیوان isinterested در عکاسی و سفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If a puppeteer can move a character's hips, leaving the knees and shoulders in place, as easily as can a pencil animator, why should it be harder in CG?
[ترجمه گوگل]اگر یک عروسک‌باز می‌تواند باسن شخصیتی را حرکت دهد و زانوها و شانه‌ها را به همان راحتی که یک انیماتور مدادی می‌تواند در جای خود بگذارد، چرا باید در CG سخت‌تر باشد؟
[ترجمه ترگمان]اگر a بتواند مفصل ران را حرکت دهد، زانوها و شانه های خود را به جای گذاشتن یک انیماتور مداد بر جای می گذارد، چرا این کار در گرافیک کامپیوتری سخت تر باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The puppeteer performed his "carrying pole drama" in the streets, because only one person pick a load of drama box could perform in street or village.
[ترجمه گوگل]عروسک گردان «درام قطبی حمل» خود را در خیابان اجرا کرد، زیرا فقط یک نفر جعبه نمایشی را انتخاب می کرد که می توانست در خیابان یا روستا اجرا کند
[ترجمه ترگمان]\"puppeteer\"، \"درام چوبی\" خود را در خیابان ها به نمایش گذاشت، زیرا تنها یک نفر می تواند در خیابان یا روستا یک چمدان انتخاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A A wandering puppeteer goes to a town.
[ترجمه گوگل]یک عروسک‌باز سرگردان به شهری می‌رود
[ترجمه ترگمان]یک عروسک خیمه شب بازی سرگردان به شهر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sullivan is a professional puppeteer and Mrs. Sullivan isinterested in Photography and travel.
[ترجمه گوگل]سالیوان یک عروسک‌باز حرفه‌ای است و خانم سالیوان به عکاسی و سفر علاقه‌مند است
[ترجمه ترگمان]سالیوان یک puppeteer حرفه ای و خانم سالیوان isinterested در عکاسی و سفر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. But there is a third hand on tap helping to protect their dream - that brilliant puppeteer Ray Harford.
[ترجمه گوگل]اما دست سومی وجود دارد که به محافظت از رویای آنها کمک می کند - آن عروسک گردان درخشان ری هارفورد
[ترجمه ترگمان]اما یک دست سوم برای کمک به حفاظت از dream وجود دارد - که puppeteer ری Harford باهوش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There are folk singers, Morris Dancers, Live Theatre artistes and puppeteers.
[ترجمه گوگل]خوانندگان محلی، رقصنده های موریس، هنرمندان تئاتر زنده و عروسک گردانان وجود دارند
[ترجمه ترگمان]خوانندگان محلی، موریس Dancers، هنرمندان تئاتر زنده، و عروسک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازیگر (اسم)
actor, performer, puppeteer, mummer, stager

خیمه شب باز (اسم)
puppeteer, jigger, wirepuller

انگلیسی به انگلیسی

• one who controls puppets in a puppet theatre; one who gives a puppet show
a puppeteer is a person who gives shows using puppets.

پیشنهاد کاربران

بازی گردانی
puppeteer ( هنرهای نمایشی )
واژه مصوب: عروسک گردان
تعریف: بازی دهندۀ شخصیت های عروسکی
در سایه بازی هایی که عروسک وجود نداره، میشه گفت: راوی
عروسک گردان

بپرس