1. We took the children to a puppet show/theatre.
[ترجمه گوگل]بچه ها را به یک نمایش/تئاتر عروسکی بردیم
[ترجمه ترگمان]ما بچه ها را به نمایش عروسکی \/ نمایش عروسکی بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We had a puppet show for Jamie's birthday party.
[ترجمه گوگل]برای جشن تولد جیمی یک نمایش عروسکی داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما یک نمایش خیمه شب بازی برای جشن تولد جیمی داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We watched a performance which included a puppet show and acrobatics.
[ترجمه گوگل]ما نمایشی را تماشا کردیم که شامل نمایش عروسکی و آکروبات بود
[ترجمه ترگمان]ما نمایشی را تماشا کردیم که نمایش عروسکی و حرکات آکروباتیک در آن قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Was she remembering the last puppet show?
[ترجمه گوگل]آیا او آخرین نمایش عروسکی را به یاد می آورد؟
[ترجمه ترگمان]آیا او آخرین نمایش خیمه شب بازی را به یاد می آورد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Such a fuss about a puppet show!
[ترجمه گوگل]این همه هیاهو در مورد نمایش عروسکی!
[ترجمه ترگمان]عجب سر و صدایی در مورد یک نمایش خیمه شب بازی بود!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The kids did some finger-painting and watched a puppet show and had a few stories read to them.
[ترجمه گوگل]بچه ها کمی نقاشی با انگشت انجام دادند و یک نمایش عروسکی تماشا کردند و چند داستان برایشان خواندند
[ترجمه ترگمان]بچه ها کمی نقاشی کردند و نمایش عروسکی را تماشا کردند و چند داستان برای آن ها خواندم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. For example, puppet show is the best cut point to research.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، نمایش عروسکی بهترین نقطه برای تحقیق است
[ترجمه ترگمان]برای مثال، نمایش عروسکی بهترین نقطه برش برای تحقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Amid the background music "Master Peter's Puppet Show" composed by Manuel de Falla, Spanish cities are presented on a grand decorative painting.
[ترجمه گوگل]در میان موسیقی پسزمینه «نمایش عروسکی استاد پیتر» که توسط مانوئل دی فالا ساخته شده است، شهرهای اسپانیا بر روی یک نقاشی تزئینی بزرگ ارائه میشوند
[ترجمه ترگمان]در میان موسیقی پس زمینه \"نمایش عروسکی\" ارباب پیتر \" که توسط مانوئل دو Falla ساخته شده است، شهرهای اسپانیایی در یک نقاشی باشکوه تزیینی نشان داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. On this high note the puppet show commences.
[ترجمه گوگل]با این نت بالا نمایش عروسکی آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]در همین لحظه نمایش خیمه شب بازی شروع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Folk Culture Dramas: shadow play, puppet show and other kinds of folk dramas, and etc.
[ترجمه گوگل]درام های فرهنگ عامیانه: بازی سایه، نمایش عروسکی و انواع دیگر نمایش های عامیانه و غیره
[ترجمه ترگمان]فرهنگ مردمی: نمایش سایه، نمایش عروسکی و انواع دیگر نمایشنامه های محلی و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Shadow play and puppet show could also be included in this part.
[ترجمه گوگل]بازی سایه و نمایش عروسکی نیز می تواند در این قسمت گنجانده شود
[ترجمه ترگمان]نمایش سایه و نمایش عروسکی هم می تواند در این بخش گنجانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Pupils presented a mime and puppet show.
[ترجمه گوگل]دانشآموزان نمایشی شبیهسازی و عروسکی ارائه کردند
[ترجمه ترگمان] Pupils یه نمایش خیمه شب بازی و نمایش خیمه شب بازی ارائه دادن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Glove puppet show also called palmar puppet show, which is originated from Quanzhou or Zhangzhou, Fujian province in China in 17th.
[ترجمه گوگل]نمایش عروسکی دستکش که به آن نمایش عروسکی کف دست نیز میگویند، که از کوانژو یا ژانگژو، استان فوجیان در چین در هفدهم میلادی سرچشمه میگیرد
[ترجمه ترگمان]نمایش عروسکی Glove نمایش عروسکی palmar نام دارد که از Quanzhou یا Zhangzhou، استان فوجیان در چین در هفدهم مارس سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was angling for a ticket to the puppet show.
[ترجمه گوگل]او به دنبال بلیت نمایش عروسکی بود
[ترجمه ترگمان]اون می خواست یه بلیط برای نمایش خیمه شب بازی بگیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The children sat silent on the carpet, entranced by the puppet show.
[ترجمه گوگل]بچه ها در حالی که مجذوب نمایش عروسکی شده بودند، ساکت روی فرش نشستند
[ترجمه ترگمان]بچه ها ساکت روی فرش نشسته بودند و مسحور نمایش خیمه شب بازی شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید