punitive damages

/ˈpjuːnətɪvˈdæmədʒəz//ˈpjuːnɪtɪvˈdæmɪdʒɪz/

جرایم کیفری، جرایم تنبیهی (exemplary damages هم می گویند)

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: compensation awarded to a plaintiff in excess of actual damages as a means of punishing the defendant for willful wrongdoing; exemplary damages.

جمله های نمونه

1. Punitive damages are designed to punish and deter misconduct.
[ترجمه گوگل]خسارات تنبیهی برای تنبیه و جلوگیری از سوء رفتار طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی برای مجازات و جلوگیری از سو رفتار طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. As Baker repeatedly told jurors, the intent of punitive damages is to punish, not destroy.
[ترجمه گوگل]همانطور که بیکر مکرراً به هیئت منصفه گفته است، هدف از خسارت تنبیهی مجازات است، نه تخریب
[ترجمه ترگمان]همانطور که بیکر بارها به هیات منصفه گفت، هدف خسارات تنبیهی مجازات است نه نابود کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Punitive damages in libel cases are a legal anomaly.
[ترجمه گوگل]خسارات تنبیهی در پرونده های افترا یک ناهنجاری قانونی است
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی در موارد افترا یک ناهنجاری قانونی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Both victims' estates have filed claims for punitive damages, which are designed to punish the killer and deter future slayings.
[ترجمه گوگل]هر دو دارایی قربانیان ادعاهایی را برای خسارات تنبیهی ارائه کرده اند که برای مجازات قاتل و جلوگیری از قتل در آینده طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]هر دو قربانی مدعی خسارات تنبیهی نشده اند که برای مجازات قاتل و جلوگیری از قتل های آینده طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The company was ordered to pay punitive damages in a sex discrimination case.
[ترجمه گوگل]این شرکت در یک پرونده تبعیض جنسی به پرداخت غرامت مجازات محکوم شد
[ترجمه ترگمان]به این شرکت دستور داده شد تا خسارات تنبیهی در مورد تبعیض جنسی بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In Texas, for instance, the total amount of punitive damages awarded between 1968 and 1971 was $ 8 000.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در تگزاس، مجموع خسارت های تنبیهی که بین سال های 1968 و 1971 اعطا شد، 8000 دلار بود
[ترجمه ترگمان]برای مثال در تگزاس میزان خسارات تنبیهی که بین ساله ای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۱ دریافت شد ۸ هزار دلار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is asking for punitive damages of $ 9m.
[ترجمه گوگل]او خواستار غرامت 9 میلیون دلاری است
[ترجمه ترگمان]او در حال درخواست خسارات تنبیهی ۹ میلیون دلاری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Deliberation on punitive damages begins today in 20 blast victims' lawsuit against Seminole Pipeline Co.
[ترجمه گوگل]بررسی خسارات تنبیهی امروز در پرونده قضایی 20 قربانی انفجار علیه شرکت لوله کشی سمینول آغاز می شود
[ترجمه ترگمان]اعلام خسارات تنبیهی در روز ۲۰ مارس در دادخواست قربانیان انفجار در برابر شرکت خط لوله Seminole آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The recommendation of a national standard for punitive damages would block states from preventing such awards.
[ترجمه گوگل]توصیه یک استاندارد ملی برای خسارات تنبیهی، دولت ها را از جلوگیری از چنین جوایزی باز می دارد
[ترجمه ترگمان]توصیه یک استاندارد ملی برای خسارات تنبیهی، دولت ها را از پیش گیری از چنین جوایز منع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But the estate also is asking for punitive damages, designed to punish Simpson for his conduct.
[ترجمه گوگل]اما املاک همچنین خواستار غرامت تنبیهی است که برای مجازات سیمپسون به خاطر رفتارش طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]اما این ملک همچنین خواستار خسارت تنبیهی است که برای مجازات سیمپسون به خاطر رفتارش طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Punitive damages can be awarded when false statements are made maliciously.
[ترجمه گوگل]هنگامی که اظهارات نادرست به طور مخرب بیان می شود، می توان خسارت تنبیهی را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که اظهارات نادرست با بدجنسی صورت گیرد، خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Separate trials on actual and punitive damages would then be required.
[ترجمه گوگل]سپس محاکمه های جداگانه در مورد خسارت واقعی و جزایی مورد نیاز است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جداگانه در مورد خسارت واقعی و تنبیهی باید مورد نیاز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Insurance companies pay most punitive damages because they themselves are the defendants that juries are most likely to punish substantially.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه بیشترین خسارات تنبیهی را می پردازند زیرا خود آنها متهمانی هستند که هیئت منصفه به احتمال زیاد مجازات قابل توجهی از آنها خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه بیش ترین خسارت تنبیهی را می پردازند چون خودشان متهم هستند که هیات منصفه به احتمال زیاد مجازات خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Florida law prohibits punitive damages that bankrupt companies.
[ترجمه گوگل]قانون فلوریدا خسارات تنبیهی که شرکت ها را ورشکست می کند ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]قانون فلوریدا خسارات تنبیهی به شرکت های ورشکسته را ممنوع کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The punitive damages that we awarded is a deterrent for other murders, not just Mr Simpson.
[ترجمه گوگل]خسارات تنبیهی که ما اعطا کردیم یک عامل بازدارنده برای قتل های دیگر است، نه فقط آقای سیمپسون
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی که ما دریافت کردیم بازدارنده برای سایر قتل ها است، نه فقط آقای سیمپسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] خسارت تنبیهی یا عبرت آموز

انگلیسی به انگلیسی

• financial compensation designed to punish the party that cause the injury

پیشنهاد کاربران

بپرس