pungency

/ˈpʌndʒənsi//ˈpʌndʒənsi/

معنی: تندی، زنندگی
معانی دیگر: زنندگی، تندی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sharpness or bite in taste or smell.

- The pungency of mustard makes a hot dog taste better.
[ترجمه گوگل] تند بودن خردل طعم هات داگ را بهتر می کند
[ترجمه ترگمان] سس خردل مزه هات داگ را بهتر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The cheeses vary in pungency.
[ترجمه گوگل]پنیرها از نظر تندی متفاوت هستند
[ترجمه ترگمان]پنیر در pungency تغییر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'd also like some pungency wings for appetizer.
[ترجمه گوگل]برای پیش غذا هم بال تند می خواهم
[ترجمه ترگمان]همچنین از چند تا بال مرغ برای پیش غذا خوشم میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He commented with typical pungency.
[ترجمه گوگل]او با تندی معمولی نظر داد
[ترجمه ترگمان]او با pungency معمولی در این مورد نظر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It is one of his most heartfelt works combining all the pungency, political commitment and black humour of his best plays.
[ترجمه گوگل]این یکی از صمیمانه‌ترین آثار اوست که تمام تندی، تعهد سیاسی و طنز سیاه بهترین نمایشنامه‌های او را با هم ترکیب می‌کند
[ترجمه ترگمان]این یکی از صمیم قلب است که تمام pungency، تعهد سیاسی و طنز سیاه بهترین نمایشنامه های خود را ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fact that they had contentious articles written with a fearless pungency seems to have been due to his joint editorship of both.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این واقعیت که آنها مقالات بحث برانگیز با تندی بی باک نوشته شده اند به دلیل سردبیری مشترک او در هر دو بوده است
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که آن ها مقالات contentious نوشته شده با a بی باک دارند به نظر می رسد که به واسطه سردبیری مشترک هردوی آن ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Salmon's fresh and tender, the Bai Zhuoxia fresh fragrance, the soured lemon juice and the black mustard pungency, just like a frank seabreeze, has awakened the deep sleep taste bud.
[ترجمه گوگل]تازه و لطیف ماهی سالمون، عطر تازه Bai Zhuoxia، آب لیمو ترش و تندی خردل سیاه، درست مانند یک نسیم صریح دریا، جوانه چشایی عمیق خواب را بیدار کرده است
[ترجمه ترگمان]قزل الا تر و تازه، عطر خوش عطر و عطر تازه، عصاره لیمو ترش و خردل سیاه، درست مثل یک نسیم دریا، مزه خواب عمیق خواب را بیدار کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mace has a flavor and aroma similar to nutmeg, with slightly more pungency.
[ترجمه گوگل]میس طعم و عطری شبیه جوز هندی دارد و کمی تندتر است
[ترجمه ترگمان]میس طعم و بویی شبیه به درخت جوز هندی دارد که کمی بیشتر شبیه به درخت جوز هندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is not very strong and tastes sweet after the pungency of the alcohol is over.
[ترجمه گوگل]خیلی قوی نیست و بعد از تمام شدن تندی الکل طعم شیرینی پیدا می کند
[ترجمه ترگمان]بعد از نوشیدن الکل خیلی قوی نیست و مزه خوبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The letters between authors are written in a unique style of satire, pungency, profundity and steadiness.
[ترجمه گوگل]نامه های بین نویسندگان به سبک منحصر به فرد طنز، تندی، عمیق و ثابت نوشته شده است
[ترجمه ترگمان]حروف بین نویسندگان به سبک منحصر به فرد of، pungency، عمق و ثبات نوشته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تندی (اسم)
acceleration, speed, velocity, rapidity, pace, rigor, pungency, celerity, acerbity, fire, acrimony, violence, angularity, virulence, heat, impetuosity, petulance, choler, kick, petulancy, discourtesy, fastness, inflammability, tempest, ginger

زنندگی (اسم)
pungency, poignancy, piquancy

انگلیسی به انگلیسی

• piquancy, sharpness (of flavor, odor, etc.); cleverness, wittiness; causticness, having a stinging or sarcastic quality
if something has pungency, it has a strong, sharp smell or taste.
if speech or writing has pungency, it uses words and ideas that have a direct, powerful effect and often cleverly criticize something; a formal use.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pungency
✅️ صفت ( adjective ) : pungent
✅️ قید ( adverb ) : pungently

بپرس