pump out

پیشنهاد کاربران

پمپاژ
پمپ کردن یا فشار دادن مایع دستشویی
تولید کردن، منتشر کردن، ایجاد کردن مثال:The author pumps out a book every year
بیرون ریختن ( مثلا آب از درون کشتی به دریا )

بپرس