pulsative


معنی: پر ضربان
معانی دیگر: تپشی، ضربانی، لرزشی، نبضی، پکشی، زنشی

مترادف ها

پر ضربان (صفت)
pulsatile, pulsative

پیشنهاد کاربران

ضربانی - ضربان دار
سردرد ضربانی مثلاً در بیماری میگرن
pulsative headache