pulsating

جمله های نمونه

1. the pulsating beat of latin american music
ضرب پر جنب و جوش موسیقی امریکای لاتین

2. she was pulsating with joy
از شدت خوشحالی در پوست خود نمی گنجید.

3. The whole room was pulsating with music.
[ترجمه گوگل]تمام اتاق با موسیقی می تپید
[ترجمه ترگمان]تمام اتاق پر از موسیقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I could see the veins in his neck pulsating.
[ترجمه گوگل]می توانستم رگ های گردنش را ببینم که می تپد
[ترجمه ترگمان]می توانستم رگ های گردنش را ببینم که به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lights were pulsating in the sky.
[ترجمه گوگل]نورها در آسمان می تپیدند
[ترجمه ترگمان]نور در آسمان به تپش افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rue St. Denis is the pulsating heart of French street life in Montreal.
[ترجمه گوگل]خیابان سنت دنیس قلب تپنده زندگی خیابانی فرانسوی در مونترال است
[ترجمه ترگمان]کوچه سن دنی قلب تپنده زندگی خیابانی فرانسوی در مونترال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The thumping, pulsating music shook the kitchen walls.
[ترجمه گوگل]موسیقی تپنده و تپنده دیوارهای آشپزخانه را تکان داد
[ترجمه ترگمان]صدای تالاپ و تپنده دیواره ای آشپزخانه را تکان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Its sulphur-yellow throat was visibly pulsating with the effort.
[ترجمه گوگل]گلوی زرد گوگردی آن با تلاش به وضوح می تپید
[ترجمه ترگمان]در این تلاش، گلوی زرد گوگرد در آن به طور آشکار ضربانی دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Such a pulsating close battle required firmer handling than administered by Brian Wallis, for there were quite a few personal grudges raging.
[ترجمه گوگل]چنین نبرد نزدیک تپنده‌ای نیاز به برخورد محکم‌تری نسبت به اجرای برایان والیس داشت، زیرا کینه‌های شخصی زیادی وجود داشت
[ترجمه ترگمان]این نبرد نزدیک ضربانی مستلزم کنترل محکم تر نسبت به کنترل توسط برایان والیس بود، زیرا تنها چند کینه شخصی وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Lava lamps adorned the stage, while watery, pulsating lights flashed behind them.
[ترجمه گوگل]لامپ‌های گدازه‌ای صحنه را زینت می‌دادند، در حالی که چراغ‌های آبکی و تپنده پشت آن‌ها می‌درخشیدند
[ترجمه ترگمان]چراغ های Lava روی صحنه نصب شده بودند، در حالی که نور ضعیف و تپنده از پشت سرشان برق می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both pulsating flow and wall vibration can affect heat transfer by the fluid fluctuate.
[ترجمه گوگل]هم جریان ضربانی و هم ارتعاش دیوار می توانند بر انتقال حرارت توسط نوسان سیال تأثیر بگذارند
[ترجمه ترگمان]هر دو جریان ضربانی و ارتعاش دیوار می تواند بر انتقال حرارت ناشی از نوسان سیال تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pulsating magnetic field PM low speed synchronous motor is a type of PMSM with novel structure.
[ترجمه گوگل]موتور سنکرون کم سرعت میدان مغناطیسی PM نوعی PMSM با ساختار جدید است
[ترجمه ترگمان]موتور سنکرون سرعت پایین PM یک نوع از PMSM با ساختار جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. These pulsating oil paintings made it abundantly clear that Turner wasn't just a water colorist.
[ترجمه گوگل]این نقاشی‌های روغنی تپنده کاملاً روشن می‌کردند که ترنر فقط یک آبرنگ نیست
[ترجمه ترگمان]این تابلوهای روغن pulsating به طور فراوان مشخص کردند که ترنر فقط یک colorist آب نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pulsating - pressure - induced injection molding technology and equipment were introduced and analyzed.
[ترجمه گوگل]فن آوری و تجهیزات قالب گیری تزریقی ضربان دار - فشار - القایی معرفی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]فن آوری molding تزریق تحت فشار pulsating و تجهیزات مورد بررسی قرار گرفته و آنالیز شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] تپنده
[عمران و معماری] ضربه
[برق و الکترونیک] DC پالس زن خروجی یکسو ساز پیش از فیلتر شدن . قطبیت منبع DC پالس زن با زمان تغییر نمی کند . اما دامنه آن تغییر می کند . - تپشی
[زمین شناسی] ضربانی . ارتعاشی

انگلیسی به انگلیسی

• beating or throbbing; exciting

پیشنهاد کاربران

پرتکاپو
در حال جنبش / در حال حرکت / جنبان
لحظه انزال و جهش منی
Very exciting

بپرس