pulpy

/ˈpʌlpi//ˈpʌlpi/

معنی: گوشتالو، مغزی، خمیری، کاغذی
معانی دیگر: خمیر مانند، نرم و آبدار، (میوه) پر گوشت، شاداب (pulpous هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
حالات: pulpier, pulpiest
• : تعریف: of or like pulp; soft or mushy.
مشابه: mushy, pithy

جمله های نمونه

1. Cook slowly until soft and pulpy.
[ترجمه گوگل]به آرامی بپزید تا نرم و پودر شود
[ترجمه ترگمان]کوک به آرامی تا اینکه نرم و خمیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cook the fruit slowly until soft and pulpy.
[ترجمه گوگل]میوه ها را به آرامی بپزید تا نرم و نرم شوند
[ترجمه ترگمان]میوه را به آهستگی کوک کنید تا نرم و pulpy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The chutney should be a thick, pulpy consistency.
[ترجمه گوگل]چاتنی باید قوام غلیظ و خمیری داشته باشد
[ترجمه ترگمان]The باید یک سازگاری سفت و سخت باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And the jewel pink, pulpy liquid is the perfect antidote to August heat.
[ترجمه گوگل]و مایع صورتی جواهر و خمیری پادزهر عالی برای گرمای ماه اوت است
[ترجمه ترگمان]و جواهر صورتی، مثل مایع pulpy، پادزهر بی نظیری برای گرمای ماه آگوست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fruits are edible; the pulpy, yellow aril is somewhat acid with an agreeable taste. The wood is used for furniture and cabinetwork .
[ترجمه گوگل]میوه ها خوراکی هستند آریل خمیری و زرد تا حدودی اسیدی با طعم مطبوع است از چوب برای مبلمان و کابینت استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]میوه ها، خوردنی هستند؛ the pulpy، زرد، تا حدی اسیدی با مزه مطبوع است چوب برای مبلمان و لوازم جانبی استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The soft white pulpy flesh of ripe custard apple is intensely sweet.
[ترجمه گوگل]گوشت خمیری سفید نرم سیب کاسترد رسیده به شدت شیرین است
[ترجمه ترگمان]گوشت نرم و خمیر پخته، سیب پخته و شیرین، خیلی شیرین است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A few feet away, a baseball bat crushed a schoolteacher's head, smashed his skull into a pulpy mess.
[ترجمه گوگل]چند فوت دورتر، یک چوب بیسبال سر یک معلم مدرسه را له کرد و جمجمه او را به شکل درهم و برهم شکست
[ترجمه ترگمان]چند قدم دورتر، یک چوب بیس بال سر یک معلم مدرسه را خرد کرد و جمجمه اش را به صورت توده ای خمیر فرو ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By this time, the mixture should be rich and pulpy with very little liquid.
[ترجمه گوگل]در این زمان، مخلوط باید غلیظ و خمیری با مایع بسیار کمی شود
[ترجمه ترگمان]در این زمان، مخلوط باید غنی و pulpy با مایع بسیار کوچک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Any of various chiefly tropical trees of the genus Sapindus, having pulpy fruit that lathers like soap.
[ترجمه گوگل]هر یک از درختان مختلف عمدتا گرمسیری از جنس Sapindus، دارای میوه های خمیری که مانند صابون کف می کند
[ترجمه ترگمان]هر کدام از انواع مختلف گیاهان گرمسیری جنس Sapindus، که دارای میوه pulpy مانند صابون هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The bean like seeds of this plant, enclosed within a pulpy fruit.
[ترجمه گوگل]لوبیا مانند دانه های این گیاه، محصور در میوه های خمیری است
[ترجمه ترگمان]لوبیا مثل دانه این گیاه که در یک میوه خالی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The soldier would not take the penny I offered him and brought me pulpy orange.
[ترجمه گوگل]سرباز آن پولی را که به او پیشنهاد دادم برنمی‌دارد و پرتقال پالپی برایم می‌آورد
[ترجمه ترگمان]سرباز پنی را که من به او تعارف کردم قبول نکرد و یک خمیر مانند به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. European annual with clusters of greenish flowers followed by red pulpy berrylike fruit; naturalized North America.
[ترجمه گوگل]یکساله اروپایی با خوشه‌هایی از گل‌های مایل به سبز و به دنبال آن میوه‌های توت‌مانند خمیری قرمز آمریکای شمالی تابعیت یافت
[ترجمه ترگمان]سالانه اروپایی با خوشه های سبز مایل به سبز، به دنبال میوه berrylike pulpy قرمز، تابعیت آمریکای شمالی را به خود اختصاص می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Within is a cavity more or less filled with an aromatic mass of double walled, membranous sacs containing orange-colored, pulpy juice and as many as 250 small, hard, dark brown or black, pitted seeds.
[ترجمه گوگل]در داخل حفره ای کم و بیش پر از توده معطری از کیسه های دو جداره غشایی حاوی آب نارنجی رنگ و خمیری و حدود 250 دانه کوچک، سخت، قهوه ای تیره یا سیاه و بدون هسته است
[ترجمه ترگمان]درون آن حفره ای بزرگ تر یا کم تر از یک جرم آروماتیک از دو جداره، sacs membranous حاوی آب پرتقال، عصاره pulpy و بسیاری از ۲۵۰ دانه کوچک، سخت، قهوه ای تیره، یا سیاه، پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گوشتالو (صفت)
pursy, brawny, plump, corpulent, obese, chubby, rotund, fubsy, pulpy, pudgy, plumpish, podgy

مغزی (صفت)
nuclear, mental, cerebral, medullary, pulpy, marrowy, pithy, medullar

خمیری (صفت)
pulpy, doughy, pasty, plastic, yeasty

کاغذی (صفت)
pulpy

انگلیسی به انگلیسی

• fleshy, soft; (about fruit) having a soft succulent interior
something that is pulpy is soft, smooth, and wet, often because it has been crushed or beaten.

پیشنهاد کاربران

بپرس