pullulate

/ˈpʌljʊleɪt//ˈpʌljʊleɪt/

جوانه زدن، رستن، (به سرعت) تولید مثل کردن، پر زاد و ولد بودن، هجوم آوردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: pullulates, pullulating, pullulated
مشتقات: pullulative (adj.), pullulation (n.)
(1) تعریف: to begin to grow or sprout out; germinate; bud.
مشابه: bud, burgeon, germinate

(2) تعریف: to breed or produce rapidly.
مشابه: proliferate

(3) تعریف: to exist in abundance; teem; swarm.
مشابه: teem

جمله های نمونه

1. His muse pullulated with dizzying speed.
[ترجمه گوگل]الهه موسیقی او با سرعتی سرگیجه‌آور می‌کشید
[ترجمه ترگمان]او با سرعت گیج کننده ای توضیح می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. a lagoon that pullulated with tropical fish.
[ترجمه گوگل]مردابی که پر از ماهی های گرمسیری است
[ترجمه ترگمان]a که با ماهی های استوایی pullulated
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The bleak ground pullulated with jackrabbits.
[ترجمه گوگل]زمین تاریک پر از خرگوش‌ها
[ترجمه ترگمان]زمین bleak با خرگوش های صحرایی پوشیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The pub was a pullulating stew of people, swelling and bubbling behind a screen of smoke.
[ترجمه گوگل]میخانه یک خورش پرکشش مردم بود که پشت پرده‌ای از دود متورم و حباب می‌کرد
[ترجمه ترگمان]میخانه یک تاس کباب بود از مردم، که ورم کرده و در پس پرده ای از دود می جوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. As the going says:'seed always take root, pullulate, and blossom out, and result everywhere.
[ترجمه گوگل]همانطور که می گوید: "بذر همیشه ریشه می گیرد، می کشد و شکوفا می شود و در همه جا نتیجه می دهد
[ترجمه ترگمان]همانطور که گفته می شود: بذر همیشه ریشه، pullulate و شکوفه می دهد و همه جا به دنبال آن می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the course of the argument, the most enormous errors of fact simply pullulated.
[ترجمه گوگل]در طول بحث، بزرگ ترین اشتباهات واقعی به سادگی از بین رفت
[ترجمه ترگمان]در این بحث، most اشتباه ات در واقع pullulated است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Learn quadrennium, me deeper taste to, and Honor student work together, lead me try conclusions with middle profit; to practice difficulty challenge, let me at frustration middle pullulate to.
[ترجمه گوگل]یادگیری چهارساله، من سلیقه عمیق تر، و دانش آموز افتخاری با هم کار کنند، من را راهنمایی کنید تا نتیجه گیری با سود متوسط ​​را امتحان کنم به تمرین چالش دشواری، اجازه دهید من در سرخوردگی وسط pullulate به
[ترجمه ترگمان]بیاموزید، به من ذوق و سلیقه بیشتری بدهید، و به دانش آموزان افتخار بدهید که با هم کار کنند، من را راهنمایی کنید که با سود متوسط نتیجه گیری کنم؛ تا به سختی با چالش روبرو شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the past twenty years, many technologies of bionic algorithms spring up quietly, and pullulate companied with the developing of computer science synchronously.
[ترجمه گوگل]در بیست سال گذشته، بسیاری از فن‌آوری‌های الگوریتم‌های بیونیک بی‌صدا به وجود می‌آیند، و همراه با توسعه علوم رایانه به‌صورت هم‌زمان
[ترجمه ترگمان]در بیست سال گذشته، بسیاری از فن آوری های of به آرامی بالا می روند و pullulate companied با توسعه علوم کامپیوتر به طور همزمان کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our Kindergarten:the paradise for children to live, study and pullulate; the cradle for teachers and parents to foster children.
[ترجمه گوگل]مهدکودک ما: بهشتی برای زندگی، تحصیل و کشش کودکان گهواره معلمان و والدین برای پرورش فرزندان
[ترجمه ترگمان]مهد کودک ما: بهشت برای کودکان برای زندگی، تحصیل و pullulate؛ مهد معلمان و والدین برای پرورش کودکان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• sprout, bud; breed quickly, multiply rapidly

پیشنهاد کاربران

آقای میرکریمی لطفا ترجمه کنید. مشتقات و متراف های انگلیسی همه جا قابل دسترس هستند.
برای این کلمه که فعل است چهار تعریف در دیکشنری زیر وجود دارد:
New Oxford American Dictionary ⤵️
Pullulate /ˈpʌljʊˌleɪt/ ( v - intr ) – meaning:
1. to increase rapidly; multiply or spread prolifically or rapidly.
...
[مشاهده متن کامل]

به سرعت افزایش یافتن؛ به طور پربار یا سریع تکثیر یا پخش شدن.
Example:👇
Such zany pictures hint at what creepy psychic stuff might pullulate beneath the sentimental, nostalgic and na�ve surface of modern kitsch.
چنین عکس های نامتعارفی نشان می دهد که چه چیزهای روانی وحشتناکی ممکن است در زیر سطح احساساتی، نوستالژیک و ساده لوحانه ی هنر مدرن به سرعت تکثیر شود.
2. ( of animals, etc ) to breed rapidly or abundantly; teem; swarm
( در مورد حیوانات و موارد مشابه ) به سرعت تولید مثل کردن؛ پر زاد و ولد بودن؛ با ازدحام هجوم آوردن.
Example: 👇
The countless rats that pullulate in the mine is warning.
تعداد بیشمار موش هایی که در معدن به سرعت زاد و و لد کرده اند هشدار دهنده است.
3. ( of plants or plant parts ) to sprout, bud, or germinate.
( در مورد گیاهان یا اجزای یک گیاه ) جوانه زدن، رستن یا روییدن.
Example: 👇
As the going says: ‘seed always take root, pullulate, and blossom out, and result everywhere. ’
همانطور که می گویند: بذر همیشه ریشه می دهد، می روید و شکوفا می شود و در هر جایی نتیجه می دهد

pullulate
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pullulate
✅️ اسم ( noun ) : pullulation
✅️ صفت ( adjective ) : pollulating
✅️ قید ( adverb ) : _

بپرس