pulley

/ˈpʊli//ˈpʊli/

معنی: قرقره، چرخک، غرغره، چرخ چه
معانی دیگر: گوفیه، فلکه ی تسمه، پولی، طوقه ی آسیاب گرد، چرخ تسمه، قرقره ی بالابر، چر  چه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pulleys
• : تعریف: a wheel or set of wheels with grooved edges over which a rope or chain can be drawn in order to change the direction of a pulling force and increase the capacity for lifting weight.

جمله های نمونه

1. to thread the wire through the pulley
سیم را از قرقره رد کردن

2. They reeved the rope through the pulley.
[ترجمه گوگل]آنها طناب را از طریق قرقره عبور دادند
[ترجمه ترگمان]طناب را از طریق قرقره باز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The worker threaded the wire through the pulley.
[ترجمه گوگل]کارگر سیم را از طریق قرقره رد کرد
[ترجمه ترگمان]کارگر سیم را از طریق قرقره باز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Strongbeam Water Low bracket and pulley makes it simplicity itself to lower and raise the basket as required.
[ترجمه گوگل]براکت و قرقره Strongbeam Water Low باعث می شود تا در صورت لزوم سبد را پایین بیاورید و آن را بالا ببرید
[ترجمه ترگمان]قلاب پایین آب و قرقره باعث می شود که خود سادگی پایین بیاید و سبد را همانطور که نیاز است بالا ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A string led from the axle, via a pulley held by another patient pupil, to a dangling weight. sentence dictionary
[ترجمه گوگل]ریسمانی از محور، از طریق قرقره ای که توسط مردمک بیمار دیگر نگه داشته شده بود، به یک وزنه آویزان هدایت می شد فرهنگ لغت جمله
[ترجمه ترگمان]یک رشته از چرخ که توسط یک شاگرد بیمار دیگر گرفته شده بود، به وزن آویزان، منتهی می شد فرهنگ لغت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. John Pulley of St. Paul's Square was appointed surgeon at a salary of £4perannum.
[ترجمه گوگل]جان پولی از میدان سنت پل با حقوق 4 پوند سالانه به عنوان جراح منصوب شد
[ترجمه ترگمان]\"جان\" از میدان سنت پول به عنوان جراح با دست مزد ۴ پوند به عنوان جراح منصوب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. If pulley keyway length is less than this length, rework long key by removing one-half of excess length between pulley and end of key to maintain balance.
[ترجمه گوگل]اگر طول کلید قرقره کمتر از این طول است، کلید بلند را با برداشتن نیمی از طول اضافی بین قرقره و انتهای کلید برای حفظ تعادل، دوباره کار کنید
[ترجمه ترگمان]اگر طول قرقره کم تر از این طول باشد، دوباره کاری طولانی با حذف یک - نیمی از طول اضافی بین قرقره و انتهای کلید برای حفظ تعادل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Belt pulley for the output shaft of a gear, gear, electric motor, and output shaft.
[ترجمه گوگل]قرقره تسمه برای شفت خروجی چرخ دنده، چرخ دنده، موتور الکتریکی و شفت خروجی
[ترجمه ترگمان]قرقره کمربند برای محور خروجی دنده، دنده، موتور الکتریکی و شفت خروجی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If choose small belt pulley, it may enlarge the transmission of texrope. The ends of fan of dual-axes motor are only allowed to transmit by coupler.
[ترجمه گوگل]اگر قرقره تسمه کوچکی را انتخاب کنید، ممکن است انتقال تکروپ را افزایش دهد انتهای فن موتور دو محوره فقط توسط کوپلر مجاز است
[ترجمه ترگمان]اگر قرقره کمربند کوچکی را انتخاب کنید، ممکن است انتقال of را افزایش دهد هدف از استفاده از یک موتور دوگانه تنها اجازه انتقال توسط یک مبدل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The utility model provides a guide pulley device for the linear cutting of the rotating end surface, belonging to the auxiliary apparatus of an NC linear cutting machine tool.
[ترجمه گوگل]مدل کاربردی یک دستگاه قرقره راهنما را برای برش خطی سطح انتهایی چرخان ارائه می دهد که متعلق به دستگاه کمکی یک ابزار ماشین برش خطی NC است
[ترجمه ترگمان]مدل سودمندی یک دستگاه قرقره راهنما برای برش خطی سطح چرخان چرخان، متعلق به دستگاه کمکی ابزار ماشین برش خطی NC فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conveyor pulley is furnished on its surface with welded teeth, which are in mesh with chain belt.
[ترجمه گوگل]قرقره نقاله بر روی سطح خود با دندانه های جوش داده شده که به صورت مشبک با تسمه زنجیر هستند مبله شده است
[ترجمه ترگمان]قرقره Conveyor روی سطح آن با دو دندان جوشکاری شده که در توری با کمربند زنجیره ای قرار دارند، مبله شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Under arraying rope pillar function, two pieces of pulley block circles pillar to do left, right nimble swinging, which cause rope winds in regular arrangement.
[ترجمه گوگل]تحت آرایه کردن عملکرد ستون طناب، دو تکه قرقره بلوک دایره ستون برای انجام چپ، راست چرخش چابک، که باعث باد طناب در آرایش منظم
[ترجمه ترگمان]در زیر تابع ستون طناب دار، دو تکه طناب دار قرقره برای چپ و راست حرکت می کنند، که باعث نوسان طناب در آرایش منظم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I tried molding the pulleys (the step pulley and 6" pulley) in sand but after the 12th or 13th failed attempt I was ready to put the damn patterns on the countershaft and go with that!"
[ترجمه گوگل]من سعی کردم قرقره ها (قرقره پله و قرقره 6 اینچی) را در ماسه قالب بزنم اما بعد از دوازدهمین یا سیزدهمین تلاش ناموفق آماده بودم که الگوهای لعنتی را روی میل جلو قرار دهم و با آن پیش بروم!
[ترجمه ترگمان]من سعی کردم the را در ماسه فرو کنم، اما بعد از دوازدهمین یا ۱۳ تلاش ناموفق، من آماده بودم تا الگوهای لعنتی را در countershaft قرار دهم و با آن بروم! \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The stone was lifted by means of a rope and pulley.
[ترجمه گوگل]سنگ با طناب و قرقره بلند می شد
[ترجمه ترگمان]سنگ با استفاده از طناب و ریسمان برداشته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. One of the walls in the gym had dual pulley cables.
[ترجمه گوگل]یکی از دیوارهای سالن ورزشی دو کابل قرقره داشت
[ترجمه ترگمان]یکی از دیوارها در ورزشگاه کابل های اتصال دوگانه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرقره (اسم)
turn, reel, bobbin, pulley, spool, hank, hasp

چرخک (اسم)
reel, pulley, caster, rowel, trundle, whirligig

غرغره (اسم)
pulley, spool, gargle, gargling

چرخ چه (اسم)
pulley

تخصصی

[سینما] چرخ دلاله
[عمران و معماری] قرقره
[مهندسی گاز] قرقره
[نساجی] پولی - فلکه - قرقره
[ریاضیات] قرقره، چرخ، چرخ محرک، طوقه، گردونه، فلکه ی تسمه، فلکه

انگلیسی به انگلیسی

• wheel with a grooved rim around which a rope or cord is wrapped (when one end of the rope is pulled downward, the wheel spins and raises the opposite end)
a pulley is a device used for lifting or lowering heavy weights. it consists of a rope stretched over the rim of a wheel which is attached at one end to the weight. you pull or gradually release the other end of the rope to lift or lower the weight.

پیشنهاد کاربران

قرقره
مثال:
he threaded the rope through a pulley
او طناب را از وسط یک قرقره رد کرد.
Pulley /ˈpʊlɪ/ – meaning: a wheel with a grooved rim in which a rope, chain, or belt can run in order to change the direction or point of application of a force applied to the rope, etc.
چرخی با لبه شیاردار که طناب، زنجیر یا تسمه می تواند در آن حرکت کند تا جهت و یا نقطه اِعمال نیروی وارد شده به طناب و غیره را تغییر دهد؛ بوبین؛ چرخ؛ قرقره
...
[مشاهده متن کامل]

Example 1: 👇
It is drawn up and let down by a cord passing over a pulley.
توسط طنابی که از روی یک قرقره می گذرد بالا و پایین می آید.
Example 2: 👇
Someone might have oiled the rollers and idler pulley with too much oil.
ممکن است کسی غلتک ها و بوبین های بی استفاده را با روغن زیاد روغن کاری کرده باشد.
Example 3: 👇
She set her face in stone, an expression She had reserved for her hanging, as she was tied, not struggling, to a chain on a pulley.
در حالی که او را به زنجیری روی یک چرخ بسته بودند، بدون هیچ تلاش و تقلایی، صورتش را مانند سنگ ( ثابت و بی روح ) کرد، حالتی که برای حلق آویز کردنش در نظر گرفته بود.
Example 4: 👇
HILDY: How you gonna do that?
WALTER: We’ll carry the desk over. We’ll lower it out of the window with pulleys.
* The Front Page - a play by Hecht & MacArthur
هیلدی: چطور می خوای این کار رو انجام بِدی؟
والتر: ما میز را می کشیم بالا. [بعد] اونو با قرقره از پنجره پایین میاریم.
* گفتگوی انتخابی: از نمایشنامه ی #صفحه ی اول، # اثر بِن هِکت و چارلز مک آرتر

pulley
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/pulley
قرقره، چرخ چه، چرخک، علوم مهندسی: فلکه تسمه
فولی
pulley ( مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل )
واژه مصوب: قرقره
تعریف: چرخ شیارداری برای جمع کردن بافه یا زنجیر
قرقره
a simple machine consisting of a wheel with a groove around it in which a rope can run to change the direction or point of application of a force applied to the rope.

بپرس