🔹 مثال ها:
She always pulls her weight in group assignments. همیشه در پروژه های گروهی سهم خودش رو درست انجام می ده.
The team is frustrated because he’s not pulling his weight. تیم ناراضیه چون اون داره کم کاری می کنه.
... [مشاهده متن کامل]
In a relationship, both partners need to pull their weight. توی رابطه، هر دو طرف باید وظایفشون رو درست انجام بدن.
🔹 مترادف ها: do your part – carry your load – pitch in – contribute fairly – step up
🔹 نکته ی فرهنگی:
در محیط های کاری، تحصیلی یا خانوادگی، این اصطلاح برای تشویق به مسئولیت پذیری و همکاری استفاده می شه
در گفت وگوهای انگیزشی یا مدیریتی، اغلب برای یادآوری وظایف فردی در موفقیت جمعی به کار می ره
در فضای طنز، گاهی برای گلایه از کم کاری دیگران استفاده می شه: “I’m not pulling double weight for you!”
She always pulls her weight in group assignments. همیشه در پروژه های گروهی سهم خودش رو درست انجام می ده.
The team is frustrated because he’s not pulling his weight. تیم ناراضیه چون اون داره کم کاری می کنه.
... [مشاهده متن کامل]
In a relationship, both partners need to pull their weight. توی رابطه، هر دو طرف باید وظایفشون رو درست انجام بدن.
🔹 مترادف ها: do your part – carry your load – pitch in – contribute fairly – step up
🔹 نکته ی فرهنگی:
در محیط های کاری، تحصیلی یا خانوادگی، این اصطلاح برای تشویق به مسئولیت پذیری و همکاری استفاده می شه
در گفت وگوهای انگیزشی یا مدیریتی، اغلب برای یادآوری وظایف فردی در موفقیت جمعی به کار می ره
در فضای طنز، گاهی برای گلایه از کم کاری دیگران استفاده می شه: “I’m not pulling double weight for you!”
سهم خودت را درقبال مسوللیت به جا بیار
do your part =
do your share of the work =
نقش خود را ایفا کردن
اگر سارا خانوم بجنبن ، پروژه رو سر موقع تموم میکنیم
کم نذاشتن.
پذیرفتن بار وظایف
so until you agree to start pulling your weight around here
تا زمانی که قبول نکنید که وظایفتان را در باره اینجا انجام دهید
تا زمانی که قبول نکنید که وظایفتان را در باره اینجا انجام دهید
گلیم خودتو از آب بیرون بکش!!
پا به پای دیگر اعضای تیم تلاش کردن
Your teammates will appreciate it when you pull your weight
ریشه ی این عبارت مربوط می شه به پارو زدن تو قایقرانی
به این معنی که به اندازه ی دیگران تلاش کردن، سهم خودتو از کار انجام دادن، یا توی معنای اصلی به اندازه ی وزن خود پارو زدن و قایقو حرکت دادن
به این معنی که به اندازه ی دیگران تلاش کردن، سهم خودتو از کار انجام دادن، یا توی معنای اصلی به اندازه ی وزن خود پارو زدن و قایقو حرکت دادن
پا به پا دیگران کار کردن/تلاش کردن/زحمت کشیدن
The rest of the team complained that Sarah wasn't pulling her weight بقیه تیم از این که سارا پا به پاشون تلاش نمیکنه گله مندند.
The rest of the team complained that Sarah wasn't pulling her weight بقیه تیم از این که سارا پا به پاشون تلاش نمیکنه گله مندند.
practice very much_ try too hard
به سختی دیگران کار کردن
به اندازه دیگران تلاش کردن
به اندازه دیگران تلاش کردن
مثله بقیه سخت کار کردن
جور خودتو بکش
به اندازه سهم خود کار کردن و تلاش کردن
سنگ تمام گذاشتن
مثل بقیه کار کردن
SYN: do your fair share
تمام توان را گذاشتن - نهایت تلاش را کردن
سخت تلاش کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)