pull off the feat

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
موفق شدن در انجام کاری سخت و چشمگیر / از پس انجام کاری دشوار برآمدن
🔸 تعریف ها:
این اصطلاح یعنی توانستن کاری را که دشوار یا غیرممکن به نظر می رسد، با موفقیت به انجام رساندن. معمولاً به موفقیتی بزرگ یا قابل تحسینی اشاره دارد که نیازمند تلاش، مهارت یا شجاعت بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 مثال ها:
Despite the challenges, she pulled off a feat by completing the marathon in record time.
با وجود مشکلات، او موفق شد ماراتن را در زمان رکوردشکن تمام کند.
They pulled off a feat of strength that amazed everyone at the competition.
آنها قدرتی را نشان دادند که همه را در مسابقه شگفتزده کرد.
He pulled off the feat of winning the championship against all odds.
او موفق شد که با وجود تمام مشکلات قهرمانی را به دست آورد.
🔸 مترادف ها:
accomplish – achieve – succeed – manage to do – carry out successfully
🔸 نکته ی کاربردی:
این عبارت بیشتر وقتی به کار می رود که کار سخت یا اعجاب انگیزی انجام شده باشد و بیانگر تحسین یا تمجید از آن است.