pull no punches
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
معنی تحت الفظی عبارت "pull a punch" در زبان انگلیسی به معنای "کشیدن مشت" است. این عبارت در ابتدا به عمل کشیدن یا ملایم تر زدن مشت در ورزش های رزمی، به ویژه در بوکس اشاره داشت، جایی که یک بوکسور ممکن است عمداً شدت ضربه ی خود را کاهش دهد تا حریف آسیب جدی نبیند.
... [مشاهده متن کامل]
توضیح بیشتر:
در ورزش هایی مانند بوکس، وقتی یک بوکسور قصد دارد ضربه ای را خفه تر ( یعنی با شدت کمتری ) بزند یا نمی خواهد حریف را به شدت مجروح کند، ممکن است از عبارت "pull a punch" استفاده کند.
به عبارت دیگر، "pull" در اینجا به معنای کاهش دادن یا کشیدن است و "punch" به معنای مشت یا ضربه.
مثال تحت الفظی:
He pulled his punch so he wouldn't hurt his opponent.
( او مشت خود را کشید تا حریفش آسیب نبیند. )
در این مثال، "pulling a punch" به معنای خفه زدن شدت ضربه است.
معانی غیر تحت اللفظی:
با گذشت زمان، این عبارت به معنای ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت انتقاد یا صحبت کردن بدون هیچ خشونتی در مکالمات روزمره گسترش یافت. در اینجا دیگر لزوماً به مشت زدن فیزیکی اشاره ندارد و بیشتر به معنای کاهش شدت و اثر در یک موقعیت اجتماعی یا عاطفی است.
خلاصه:
تحت الفظی: کشیدن مشت به طور فیزیکی، یعنی زدن ضربه با شدت کمتر.
غیر تحت الفظی: ملایم تر یا کم توجه تر عمل کردن در موقعیت های مختلف.
عبارت "pull one's punch" و مشتقات آن در زبان انگلیسی به معنای خفه کردن، ملایم تر عمل کردن، یا تضعیف شدت چیزی است. این عبارت به طور معمول در موقعیت های ورزشی، شخصی یا اجتماعی به کار می رود و به معنای عدم استفاده از تمام قدرت یا توانایی ها در شرایط خاص است.
در اینجا چند جمله کاربردی با "pull one's punch" و مشتقاتش آورده ام:
۱. Pull one's punch ( خفه کردن شدت عمل )
He didn't pull his punch during the debate, and it got really heated.
( او در طول بحث شدت عمل خود را کم نکرد و بحث خیلی داغ شد. )
She decided not to pull her punch when she gave him her honest opinion.
( او تصمیم گرفت شدت عمل خود را کم نکند وقتی که نظر صادقانه اش را به او داد. )
In the meeting, I had to pull my punches because I didn’t want to offend anyone.
( در جلسه مجبور شدم شدت عمل خود را کم کنم چون نمی خواستم کسی را ناراحت کنم. )
۲. Pull a punch ( شدت عمل را کم کردن )
You don’t need to pull a punch. Tell him exactly how you feel.
( نیازی به کم کردن شدت عمل نداری. دقیقاً بگو چطور حس می کنی. )
I was upset, but I didn’t pull a punch. I said what was on my mind.
( من ناراحت بودم، ولی شدت عمل را کم نکردم. آنچه که در ذهنم بود را گفتم. )
۳. Pull no punches ( بدون هیچ ملاحظه ای سخت و صادقانه عمل کردن )
In her review, she pulled no punches and criticized the film for its weak plot.
( در نقد خود هیچ ملاحظه ای نکرد و فیلم را به خاطر داستان ضعیفش نقد کرد. )
The coach pulled no punches when talking about the team's poor performance.
( مربی هیچ ملاحظه ای نکرد وقتی در مورد عملکرد ضعیف تیم صحبت کرد. )
He’s known for pulling no punches in his political commentary.
( او به خاطر نقدهای صریح و بی پرده اش در تحلیل های سیاسی معروف است. )
۴. Pull one's punches ( نکته ای را نگفتن یا کمتر سخت انتقاد کردن )
You could tell she was pulling her punches, trying not to upset her friend too much.
( میتوانی متوجه شوی که او تلاش می کرد انتقادهای خود را ملایم تر بگوید تا دوستش را زیاد ناراحت نکند. )
He always pulls his punches when talking to his boss.
( او همیشه وقتی با رئیسش صحبت می کند، شدت عمل خود را کم می کند. )
- - -
نکته جالب:
عبارت "pull a punch" در ابتدا به مشت زدن در بوکس یا ورزش های رزمی اشاره داشت که در آن بوکسور قصد دارد مشت خود را خفیف تر بزند تا حریف آسیب نبیند. به مرور زمان این عبارت در مکالمات روزمره برای اشاره به ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت عمل استفاده شد.
Chatgpt
... [مشاهده متن کامل]
توضیح بیشتر:
در ورزش هایی مانند بوکس، وقتی یک بوکسور قصد دارد ضربه ای را خفه تر ( یعنی با شدت کمتری ) بزند یا نمی خواهد حریف را به شدت مجروح کند، ممکن است از عبارت "pull a punch" استفاده کند.
به عبارت دیگر، "pull" در اینجا به معنای کاهش دادن یا کشیدن است و "punch" به معنای مشت یا ضربه.
مثال تحت الفظی:
( او مشت خود را کشید تا حریفش آسیب نبیند. )
در این مثال، "pulling a punch" به معنای خفه زدن شدت ضربه است.
معانی غیر تحت اللفظی:
با گذشت زمان، این عبارت به معنای ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت انتقاد یا صحبت کردن بدون هیچ خشونتی در مکالمات روزمره گسترش یافت. در اینجا دیگر لزوماً به مشت زدن فیزیکی اشاره ندارد و بیشتر به معنای کاهش شدت و اثر در یک موقعیت اجتماعی یا عاطفی است.
خلاصه:
تحت الفظی: کشیدن مشت به طور فیزیکی، یعنی زدن ضربه با شدت کمتر.
غیر تحت الفظی: ملایم تر یا کم توجه تر عمل کردن در موقعیت های مختلف.
عبارت "pull one's punch" و مشتقات آن در زبان انگلیسی به معنای خفه کردن، ملایم تر عمل کردن، یا تضعیف شدت چیزی است. این عبارت به طور معمول در موقعیت های ورزشی، شخصی یا اجتماعی به کار می رود و به معنای عدم استفاده از تمام قدرت یا توانایی ها در شرایط خاص است.
در اینجا چند جمله کاربردی با "pull one's punch" و مشتقاتش آورده ام:
۱. Pull one's punch ( خفه کردن شدت عمل )
( او در طول بحث شدت عمل خود را کم نکرد و بحث خیلی داغ شد. )
( او تصمیم گرفت شدت عمل خود را کم نکند وقتی که نظر صادقانه اش را به او داد. )
( در جلسه مجبور شدم شدت عمل خود را کم کنم چون نمی خواستم کسی را ناراحت کنم. )
۲. Pull a punch ( شدت عمل را کم کردن )
( نیازی به کم کردن شدت عمل نداری. دقیقاً بگو چطور حس می کنی. )
( من ناراحت بودم، ولی شدت عمل را کم نکردم. آنچه که در ذهنم بود را گفتم. )
۳. Pull no punches ( بدون هیچ ملاحظه ای سخت و صادقانه عمل کردن )
( در نقد خود هیچ ملاحظه ای نکرد و فیلم را به خاطر داستان ضعیفش نقد کرد. )
( مربی هیچ ملاحظه ای نکرد وقتی در مورد عملکرد ضعیف تیم صحبت کرد. )
( او به خاطر نقدهای صریح و بی پرده اش در تحلیل های سیاسی معروف است. )
۴. Pull one's punches ( نکته ای را نگفتن یا کمتر سخت انتقاد کردن )
( میتوانی متوجه شوی که او تلاش می کرد انتقادهای خود را ملایم تر بگوید تا دوستش را زیاد ناراحت نکند. )
( او همیشه وقتی با رئیسش صحبت می کند، شدت عمل خود را کم می کند. )
- - -
نکته جالب:
عبارت "pull a punch" در ابتدا به مشت زدن در بوکس یا ورزش های رزمی اشاره داشت که در آن بوکسور قصد دارد مشت خود را خفیف تر بزند تا حریف آسیب نبیند. به مرور زمان این عبارت در مکالمات روزمره برای اشاره به ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت عمل استفاده شد.
تعارف نداشتن
🔸 معادل فارسی:
بی تعارف حرف زدن / بدون ملاحظه نقد کردن / رودررو برخورد کردن
در زبان محاوره ای:
رک گفت، تعارف نداشت، زد تو صورت واقعیت، بی پرده گفت
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( استعاری – بیان مستقیم و بی پرده ) :**
وقتی کسی بدون نرم گویی، ملاحظه یا سانسور، نظر یا نقد خود را صریح و بی رحمانه بیان می کند
مثال: The critic pulled no punches in her review of the film.
منتقد تو نقدش تعارف نداشت و رک گفت.
2. ** ( رسانه ای – سبک گفتار یا نوشتار صریح ) :**
در روزنامه نگاری یا مصاحبه ها، این اصطلاح برای توصیف کسانی ست که بی پرده و صریح صحبت می کنند
مثال: He pulled no punches when discussing government failures.
در مورد شکست های دولت بی پرده حرف زد.
3. ** ( رفتاری – برخورد مستقیم و بدون محافظه کاری ) :**
در تعاملات شخصی یا حرفه ای، به کسی گفته می شود که بدون ترس از واکنش طرف مقابل، حقیقت را بیان می کند
مثال: She pulls no punches when giving feedback.
وقتی بازخورد می ده، تعارف نداره.
4. ** ( فرهنگی – نماد صداقت یا جسارت ) :**
در فرهنگ عمومی، این اصطلاح می تونه نشانه ی صداقت، جسارت، یا حتی بی رحمی در بیان واقعیت باشد
مثال: Pulling no punches is respected in some cultures, feared in others.
بی تعارف حرف زدن تو بعضی فرهنگ ها محترمه، تو بعضی ها ترسناک.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
speak bluntly – be brutally honest – go hard – be direct – hold nothing back – call it like it is
بی تعارف حرف زدن / بدون ملاحظه نقد کردن / رودررو برخورد کردن
در زبان محاوره ای:
رک گفت، تعارف نداشت، زد تو صورت واقعیت، بی پرده گفت
________________________________________
... [مشاهده متن کامل]
🔸 تعریف ها:
1. ** ( استعاری – بیان مستقیم و بی پرده ) :**
وقتی کسی بدون نرم گویی، ملاحظه یا سانسور، نظر یا نقد خود را صریح و بی رحمانه بیان می کند
مثال: The critic pulled no punches in her review of the film.
منتقد تو نقدش تعارف نداشت و رک گفت.
2. ** ( رسانه ای – سبک گفتار یا نوشتار صریح ) :**
در روزنامه نگاری یا مصاحبه ها، این اصطلاح برای توصیف کسانی ست که بی پرده و صریح صحبت می کنند
مثال: He pulled no punches when discussing government failures.
در مورد شکست های دولت بی پرده حرف زد.
3. ** ( رفتاری – برخورد مستقیم و بدون محافظه کاری ) :**
در تعاملات شخصی یا حرفه ای، به کسی گفته می شود که بدون ترس از واکنش طرف مقابل، حقیقت را بیان می کند
مثال: She pulls no punches when giving feedback.
وقتی بازخورد می ده، تعارف نداره.
4. ** ( فرهنگی – نماد صداقت یا جسارت ) :**
در فرهنگ عمومی، این اصطلاح می تونه نشانه ی صداقت، جسارت، یا حتی بی رحمی در بیان واقعیت باشد
مثال: Pulling no punches is respected in some cultures, feared in others.
بی تعارف حرف زدن تو بعضی فرهنگ ها محترمه، تو بعضی ها ترسناک.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
رک و پوست کنده و خلاصه و مفید حرف زدن
بدونِ ملاحظه، بدونِ درنظر گرفتنِ مصلحت
نه گذاشت و نه برداشت ( بدونِ تعارف حرفی را زدن، رک و پوست کنده گفتن ) تعارف نکردن، چیزی را پنهان نکردن، علنا گفتن
خویشتن داری نکردن
حرفی باقی نگذاشتن