pull my hair out

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
از شدت حرص موهامو می کَندم / داشتم دیوونه می شدم / اعصابم خرد شده بود
________________________________________
🔸 تعریف ها:
1. ** ( احساسی – استیصال ) :**
بیان اغراق آمیز برای نشان دادن شدت استرس، عصبانیت، یا ناامیدی در مواجهه با موقعیتی طاقت فرسا
...
[مشاهده متن کامل]

مثال:
I was trying to fix the printer for an hour—I was about to pull my hair out!
یه ساعت داشتم با پرینتر کلنجار می رفتم—داشتم موهامو می کَندم!
2. ** ( طنزآمیز – نمایشی ) :**
برای توصیف واکنش نمایشی یا دراماتیک نسبت به موقعیتی خسته کننده یا اعصاب خردکن
مثال:
The kids were so loud, I nearly pulled my hair out.
بچه ها انقدر سر و صدا داشتن که نزدیک بود موهامو بکَنم!
3. ** ( فرهنگی – استعاری ) :**
در زبان انگلیسی، این تصویر استعاری از کشیدن مو، نشانه ی آشفتگی شدید ذهنی یا احساسی است—نه لزوماً واقعی، بلکه برای تأکید بر فشار روانی
________________________________________
🔸 مترادف ها:
go crazy – lose my mind – freak out – be at my wits’ end – be driven mad – snap