pull into

پیشنهاد کاربران

رفتن به . . . ، رسیدن به . . .
وارد کردن، درگیر کردن
داخل یا بیرون رفتن از وسیله نقلیه
به ایستگاه نزدیک و داخل شدن ( وسیله نقلیه )
Used about car
To leave the road and enter another place in order to stop there.

وسیله نقلیه یا راننده ( رفتن توی )
کشیده شدن به
جذب شدن، علاقه مند شدن، تمایل پیدا کردن

بپرس