pull a punch

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
ملایم تر برخورد کردن / از شدت انتقاد یا حمله کم کردن / خودداری از ضربه ی کامل
در زبان محاوره ای:
کوتاه اومدن، نرم تر گفتن، ضربه رو نگرفتن، انتقاد رو سبک تر کردن
________________________________________
...
[مشاهده متن کامل]

🔸 تعریف ها:
1. ( فیزیکی – بوکس ) :
در معنای اصلی، یعنی ضربه ای رو عمداً با شدت کمتر زدن یا کامل نزدن
مثال: The boxer pulled his punch to avoid hurting his opponent.
بوکسور عمداً ضربه شو با شدت نزد تا به حریفش آسیب نزنه.
2. ( کنایه ای – رفتاری ) :
در معنای استعاری، یعنی در انتقاد، حمله ی لفظی، یا بیان حقیقت، عمداً ملایم تر رفتار کردن
مثال: She didn’t pull any punches in her review.
تو نقدش اصلاً کوتاه نیومد.
3. ( اخلاقی – دیپلماتیک ) :
برای توصیف موقعیتی که کسی می تونست شدیدتر واکنش نشون بده ولی ترجیح داد نرم تر برخورد کنه
مثال: He pulled his punches during the meeting to keep the peace.
تو جلسه کوتاه اومد تا جو آروم بمونه.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
soften the blow – hold back – tone down – go easy – restrain oneself – sugarcoat
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
از دنیای بوکس گرفته شده؛ جایی که pulling a punch یعنی ضربه رو با تمام قدرت نزدن.
از دهه ی ۱۹۳۰ به صورت استعاری وارد زبان عمومی شد و به معنای ملایم تر برخورد کردن یا خودداری از حمله ی کامل به کار رفت.

معنی تحت الفظی عبارت "pull a punch" در زبان انگلیسی به معنای "کشیدن مشت" است. این عبارت در ابتدا به عمل کشیدن یا ملایم تر زدن مشت در ورزش های رزمی، به ویژه در بوکس اشاره داشت، جایی که یک بوکسور ممکن است عمداً شدت ضربه ی خود را کاهش دهد تا حریف آسیب جدی نبیند.
...
[مشاهده متن کامل]

توضیح بیشتر:
در ورزش هایی مانند بوکس، وقتی یک بوکسور قصد دارد ضربه ای را خفه تر ( یعنی با شدت کمتری ) بزند یا نمی خواهد حریف را به شدت مجروح کند، ممکن است از عبارت "pull a punch" استفاده کند.
به عبارت دیگر، "pull" در اینجا به معنای کاهش دادن یا کشیدن است و "punch" به معنای مشت یا ضربه.
مثال تحت الفظی:
He pulled his punch so he wouldn't hurt his opponent.
( او مشت خود را کشید تا حریفش آسیب نبیند. )
در این مثال، "pulling a punch" به معنای خفه زدن شدت ضربه است.
معانی غیر تحت اللفظی:
با گذشت زمان، این عبارت به معنای ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت انتقاد یا صحبت کردن بدون هیچ خشونتی در مکالمات روزمره گسترش یافت. در اینجا دیگر لزوماً به مشت زدن فیزیکی اشاره ندارد و بیشتر به معنای کاهش شدت و اثر در یک موقعیت اجتماعی یا عاطفی است.
خلاصه:
تحت الفظی: کشیدن مشت به طور فیزیکی، یعنی زدن ضربه با شدت کمتر.
غیر تحت الفظی: ملایم تر یا کم توجه تر عمل کردن در موقعیت های مختلف.
عبارت "pull one's punch" و مشتقات آن در زبان انگلیسی به معنای خفه کردن، ملایم تر عمل کردن، یا تضعیف شدت چیزی است. این عبارت به طور معمول در موقعیت های ورزشی، شخصی یا اجتماعی به کار می رود و به معنای عدم استفاده از تمام قدرت یا توانایی ها در شرایط خاص است.
در اینجا چند جمله کاربردی با "pull one's punch" و مشتقاتش آورده ام:
۱. Pull one's punch ( خفه کردن شدت عمل )
He didn't pull his punch during the debate, and it got really heated.
( او در طول بحث شدت عمل خود را کم نکرد و بحث خیلی داغ شد. )
She decided not to pull her punch when she gave him her honest opinion.
( او تصمیم گرفت شدت عمل خود را کم نکند وقتی که نظر صادقانه اش را به او داد. )
In the meeting, I had to pull my punches because I didn’t want to offend anyone.
( در جلسه مجبور شدم شدت عمل خود را کم کنم چون نمی خواستم کسی را ناراحت کنم. )
۲. Pull a punch ( شدت عمل را کم کردن )
You don’t need to pull a punch. Tell him exactly how you feel.
( نیازی به کم کردن شدت عمل نداری. دقیقاً بگو چطور حس می کنی. )
I was upset, but I didn’t pull a punch. I said what was on my mind.
( من ناراحت بودم، ولی شدت عمل را کم نکردم. آنچه که در ذهنم بود را گفتم. )
۳. Pull no punches ( بدون هیچ ملاحظه ای سخت و صادقانه عمل کردن )
In her review, she pulled no punches and criticized the film for its weak plot.
( در نقد خود هیچ ملاحظه ای نکرد و فیلم را به خاطر داستان ضعیفش نقد کرد. )
The coach pulled no punches when talking about the team's poor performance.
( مربی هیچ ملاحظه ای نکرد وقتی در مورد عملکرد ضعیف تیم صحبت کرد. )
He’s known for pulling no punches in his political commentary.
( او به خاطر نقدهای صریح و بی پرده اش در تحلیل های سیاسی معروف است. )
۴. Pull one's punches ( نکته ای را نگفتن یا کمتر سخت انتقاد کردن )
You could tell she was pulling her punches, trying not to upset her friend too much.
( میتوانی متوجه شوی که او تلاش می کرد انتقادهای خود را ملایم تر بگوید تا دوستش را زیاد ناراحت نکند. )
He always pulls his punches when talking to his boss.
( او همیشه وقتی با رئیسش صحبت می کند، شدت عمل خود را کم می کند. )
- - -
نکته جالب:
عبارت "pull a punch" در ابتدا به مشت زدن در بوکس یا ورزش های رزمی اشاره داشت که در آن بوکسور قصد دارد مشت خود را خفیف تر بزند تا حریف آسیب نبیند. به مرور زمان این عبارت در مکالمات روزمره برای اشاره به ملایم تر عمل کردن یا کاهش شدت عمل استفاده شد.
Chatgpt