pugnacity

/pʌgˈnæsɪti//pʌɡˈnæsɪti/

معنی: ستیزه جویی، ستیزگی
معانی دیگر: ستیزه جویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: readiness or eagerness to fight or argue.

- Despite its diminutive size, this kind of terrier is known for its pugnacity.
[ترجمه گوگل] علیرغم اندازه کوچک آن، این نوع تریر به دلیل تندی خود شناخته شده است
[ترجمه ترگمان] با وجود جثه نحیف آن، این نوع of برای pugnacity شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. He is legendary for his fearlessness and pugnacity.
[ترجمه گوگل]او به خاطر نترس بودن و تندی اش افسانه ای است
[ترجمه ترگمان]او برای بی باکی و pugnacity افسانه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sexually driven humanity retained the instinct of pugnacity as part of what it meant to be huaman.
[ترجمه گوگل]انسانیت با انگیزه جنسی، غریزه تنبیه را به عنوان بخشی از معنای انسان بودن حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]جنسی که از نظر جنسی انسانی بود، غریزه pugnacity را به عنوان بخشی از کاری که می خواست انجام دهد، حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The United States approves of Mr Museveni's pugnacity and will coverextra cost of the AU mission.
[ترجمه گوگل]ایالات متحده خصومت آقای موسوینی را تایید می کند و هزینه های اضافی ماموریت AU را پوشش می دهد
[ترجمه ترگمان]آمریکا مبارزه آقای موسونی را تایید می کند و هزینه ماموریت اتحادیه آفریقا را will می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your pugnacity of yesterday will concentrate mainly on material objectives.
[ترجمه گوگل]کینه توزی دیروز شما عمدتاً بر روی اهداف مادی متمرکز خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کینه شما دیروز عمدتا بر اهداف مادی متمرکز خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. 'So what?'he said, with his usual pugnacity.
[ترجمه گوگل]با لجبازی همیشگی اش گفت: پس چی؟
[ترجمه ترگمان]که چی؟ با صدای همیشگی اش گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Excitement of the HPA axis can affect the centrum, such as blues, angst, anorexia, pugnacity et al, these symptom accelerate gastric ulcer.
[ترجمه گوگل]برانگیختگی محور HPA می تواند بر روی مرکز تأثیر بگذارد، مانند بلوز، اضطراب، بی اشتهایی، تناسب و دیگران، این علائم زخم معده را تسریع می کنند
[ترجمه ترگمان]هیجان محور hpa می تواند بر the، مانند افسردگی، اضطراب، anorexia، pugnacity و al تاثیر بگذارد، این علائم زخم معده را تسریع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He stood in the doorway, his whole frame exhibiting the pugnacity and settled determination of a man who is bound to be obeyed.
[ترجمه گوگل]او در آستانه در ایستاده بود و تمام قاب او خصومت و عزم راسخ مردی را نشان می داد که باید از او اطاعت شود
[ترجمه ترگمان]در آستانه در ایستاد، تمام چارچوب در چارچوب در ظاهر شد و عزم جزم مردی را که موظف بود اطاعت کند، نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستیزه جویی (اسم)
animosity, pugnacity, pugnaciousness, termagancy

ستیزگی (اسم)
antagonism, animosity, enmity, ill will, hostility, pugnacity, pugnaciousness, termagancy, inveteracy, ill humor, bellicosity, ill feeling, ill humour, ill nature

انگلیسی به انگلیسی

• state of being quarrelsome, combativeness, belligerence

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A tendency to be combative or aggressive ⚔️
🔍 مترادف: Aggressiveness, belligerence
✅ مثال: His pugnacity often got him into unnecessary arguments
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : pugnacity
صفت ( adjective ) : pugnacious
قید ( adverb ) : pugnaciously

بپرس