pugilist

/ˈpjuːdʒɪlɪst//ˈpjuːdʒɪlɪst/

معنی: دعوایی، مشت زن
معانی دیگر: ستیزه گر، ستیزه جو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: pugilistic (adj.)
• : تعریف: one who boxes, esp. as a professional.

- The pugilists were up and fighting at the sound of the bell.
[ترجمه گوگل] با شنیدن صدای زنگ، پاگالیست ها بلند شده بودند و می جنگیدند
[ترجمه ترگمان] The بلند شدند و با صدای زنگ در حال جنگ بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Marjorie puts up her fists like a pugilist, groans and pushes him away.
[ترجمه گوگل]مارجوری مشت هایش را مثل یک سگ گردان بالا می گیرد، ناله می کند و او را هل می دهد
[ترجمه ترگمان]Marjorie پنجه هایش را مثل یک بوکسور بلند می کند، می نالد و او را به کناری هل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each pugilist has three statistics, displayed via a bar system.
[ترجمه گوگل]هر pugilist دارای سه آمار است که از طریق یک سیستم نوار نمایش داده می شود
[ترجمه ترگمان]هر pugilist دارای سه آمار است که از طریق یک سیستم بار نمایش داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A pugilist flushed with life and strength is entering the ring.
[ترجمه گوگل]یک پاگلیس گرگرفته از زندگی و قدرت در حال ورود به رینگ است
[ترجمه ترگمان]یکی از pugilist از زندگی و نیرو وارد حلقه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "That's right, " said the Pugilist, "that is right, my good friend; if pugilism had been put down yesterday, I wouldn't have this kind of Nose to-day.
[ترجمه گوگل]پوگلیست گفت: «درست است، دوست خوبم، اگر پوگیلیسم دیروز کنار گذاشته می شد، امروز این نوع بینی را نداشتم
[ترجمه ترگمان]the گفت: \" این درست است، دوست عزیز من؛ اگر دیروز غروب کرده بود، این نوع بینی را امروز نخواهم داشت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The pugilist blocked his opponent's blows and then put in a sudden right to the jaw.
[ترجمه گوگل]پاگلیست جلوی ضربات حریف خود را گرفت و سپس به طور ناگهانی سمت راست فک را وارد کرد
[ترجمه ترگمان]بوکسور مشت حریف را مسدود کرد و بعد با یک ضربه ناگهانی به فک فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Smith, the famous pugilist, is in hard condition.
[ترجمه گوگل]آقای اسمیت، قاتل معروف، در شرایط سختی است
[ترجمه ترگمان]آقای اسمیت، pugilist معروف، در شرایط دشواری قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He looked a pugilist who a blow to the head and was about to topple.
[ترجمه گوگل]او به نظر می رسد یک پادگیست که ضربه ای به سرش وارد کرده بود و می خواست سرنگون شود
[ترجمه ترگمان]او کسی را دید که به سر او ضربه می زند و می خواهد سرنگون شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There was a long-standing tradition of professionalism, which centred around jockeys and pugilists for the most part.
[ترجمه گوگل]یک سنت دیرینه حرفه ای وجود داشت که بیشتر حول و حوش جوکی ها و قاتل ها متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]یک سنت دیرینه حرفه ای گری وجود داشت که پیرامون jockeys و pugilists برای اغلب آن ها متمرکز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His adversaries include still more cossacks, a border guard or two, a rabbi, and a pugilist.
[ترجمه گوگل]دشمنان او شامل تعداد بیشتری از قزاق ها، یک یا دو نفر از مرزبانان، یک خاخام، و یک قاتل هستند
[ترجمه ترگمان]دشمنان او عبارتند از: قزاق ها، یکی از نگهبانان مرزی یا دو نفر، یک خاخام، و یک pugilist
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Each of the three men who were about to become my putative godfathers was a former pugilist.
[ترجمه گوگل]هر یک از سه مردی که در شرف تبدیل شدن به پدرخوانده‌های فرضی من بودند، سابقاً عده‌ای بودند
[ترجمه ترگمان]به هر یک از سه نفر که در این مورد به صورت godfathers درآمده بودند pugilist بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The former soldier in the Territorial Army, who wears a black mask, utility belt, Union Flag top, fingerless gloves, combat trousers and military boots, uses his skills as a trained pugilist.
[ترجمه گوگل]سرباز سابق ارتش سرزمینی، که ماسک سیاه، کمربند کاربردی، بالاپوش پرچم اتحادیه، دستکش بدون انگشت، شلوار رزمی و چکمه‌های نظامی می‌پوشد، از مهارت‌های خود به‌عنوان یک پاگلیس آموزش دیده استفاده می‌کند
[ترجمه ترگمان]سرباز سابق در ارتش ارضی، که نقاب سیاه، کمربند ابزار، پرچم اتحادیه، دستکش های چرمی، شلوار جنگی و چکمه های نظامی به تن دارد، از مهارت های خود به عنوان کارگر آموزش دیده استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The whole reproval focuses on a azygos computer brief: melee-style pugilist conflict robots of the future.
[ترجمه گوگل]کل سرزنش بر یک خلاصه کامپیوتری ازیگوس متمرکز است: روبات‌های درگیری قاتل به سبک غوغا در آینده
[ترجمه ترگمان]کل reproval بر روی یک کامپیوتر azygos متمرکز هستند: melee - سبک melee، ربات های جنگی آینده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دعوایی (اسم)
barrator, scrapper, pugilist

مشت زن (اسم)
pugilist, boxer, slugger, bruiser

انگلیسی به انگلیسی

• boxer, one who engages in fistfights

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: A person who fights with their fists 🥊
🔍 مترادف: Boxer, fighter
✅ مثال: The retired pugilist shared stories from his boxing days
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pugilism / pugilist
✅️ صفت ( adjective ) : pugilistic
✅️ قید ( adverb ) : pugilistically
بوکسور

بپرس