1. Her cheeks were puffy with crying.
[ترجمه گوگل]گونه هایش از گریه پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]گونه هایش از گریه باد کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Puffy white clouds were scudding past.
[ترجمه گوگل]ابرهای سفید پف کرده از کنارش می گذشتند
[ترجمه ترگمان]ابره ای سفید و سفیدی که از کنار آن ها می گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Crying only made her achy and puffy.
[ترجمه گوگل]گریه فقط باعث ناراحتی و پف او می شد
[ترجمه ترگمان]تنها گریه و زاری او را به درد می آورد و باد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His eyes were still puffy with sleep.
[ترجمه گوگل]چشمانش هنوز از خواب پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]چشمانش هنوز خواب آلود بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many air travellers suffer puffy ankles and feet during long flights.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مسافران هوایی در طول پروازهای طولانی از مچ پا و پاهایشان پف کرده اند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مسافران هوایی در طول پروازهای طولانی مدت از قوزک پا و پاهای پف کرده رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I examined the puffy skin under my eyes.
[ترجمه گوگل]پوست پف کرده زیر چشمم را بررسی کردم
[ترجمه ترگمان]پوست پف کرده زیر چشمانم را برانداز کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Her skin is puffy round her eyes.
8. Her eyes were puffy from crying.
9. John's eyes were bloodshot and puffy.
[ترجمه گوگل]چشمان جان خون آلود و پف کرده بود
[ترجمه ترگمان]چشمان جان گرفته و پف کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. In the thin atmosphere, faces became puffy, eyes almost disappeared and some people's sight was affected.
[ترجمه گوگل]در فضای نازک، صورت ها پف کرده، چشم ها تقریبا محو شدند و بینایی برخی افراد تحت تأثیر قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]در هوای رقیق، صورت ها پف کرده و چشمانش تقریبا ناپدید شده بود و منظره مردم تحت تاثیر قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The sun had risen above a bank of puffy blue clouds that lay along the horizon.
[ترجمه گوگل]خورشید بر فراز کرانه ای از ابرهای آبی پف کرده که در امتداد افق قرار داشتند طلوع کرده بود
[ترجمه ترگمان]خورشید بالای تپه ای از ابره ای متورم آبی رنگ بالا آمده بود که در امتداد افق قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She had a white puffy panicky face and prominent eyes accentuated by pink eyeshadow.
[ترجمه گوگل]او یک صورت ترسناک پف کرده سفید و چشمان برجسته داشت که با سایه چشم صورتی برجسته شده بود
[ترجمه ترگمان]صورت رنگ پریده و پف کرده و چشمان درشتش نشان می داد که به رنگ صورتی درآمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The cabins looked like puffy cinnamon buns, with their icing-white roofs.
[ترجمه گوگل]کابینها شبیه نانهای دارچینی پف کردهای بودند، با سقفهای سفید مایل به یخشان
[ترجمه ترگمان]کلبه ها مثل کلوچه puffy پف کرده بودند، با سقف های icing سفید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. She was wearing a blue dress with big puffy sleeves and long black stockings.
[ترجمه گوگل]او یک لباس آبی با آستین های پف دار بزرگ و جوراب بلند مشکی پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]پیراهن آبی رنگ با آستین های پف کرده و جوراب های بلند بلند پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید