puffery

/ˈpəfəri//ˈpəfəri/

معنی: تبلیغات پر سر و صدا
معانی دیگر: (به ویژه در آگهی های بازرگانی) تعریف زیادی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pufferies
• : تعریف: excessive praise or flattery, as in advertising.
متضاد: defamation

جمله های نمونه

1. So you're driven to animalistic puffery.
[ترجمه گوگل]بنابراین شما به پفک حیوانی رانده شده اید
[ترجمه ترگمان]- پس شما را به puffery حیوانی هدایت می کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's all puffery and nonsense that can constrain and damage the mind and a life.
[ترجمه گوگل]همه اینها پف کرده و مزخرف است که می تواند ذهن و زندگی را محدود و آسیب برساند
[ترجمه ترگمان]این ها همه puffery و مزخرف است که می تواند ذهن و ذهن و زندگی را تحت فشار قرار دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Using puffery to raise awareness of products is illegal.
[ترجمه گوگل]استفاده از puffery برای افزایش آگاهی از محصولات غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]استفاده از puffery برای افزایش آگاهی از محصولات غیر قانونی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A responsible advertising agency tries to avoid puffery when creating descriptions of its client's new products.
[ترجمه گوگل]یک آژانس تبلیغاتی مسئول سعی می کند هنگام ایجاد توضیحاتی در مورد محصولات جدید مشتری خود از پف کردن جلوگیری کند
[ترجمه ترگمان]یک آژانس تبلیغاتی مسئول، سعی دارد در هنگام ایجاد توضیحات درباره محصولات جدید مشتری، از puffery اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For now we're thinking it's puffery—but intriguing developments are under way.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر ما فکر می کنیم که پف کرده است - اما تحولات جالبی در راه است
[ترجمه ترگمان]اکنون ما به این مساله فکر می کنیم - اما پیشرفت های فریبنده در حال انجام هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. EXAMPLE: A responsible advertising agency tries to avoid puffery when creating descriptions of its client's new products.
[ترجمه گوگل]مثال: یک آژانس تبلیغاتی مسئول سعی می کند هنگام ایجاد توضیحاتی در مورد محصولات جدید مشتری خود از پف کردن خودداری کند
[ترجمه ترگمان]مثال: یک آژانس تبلیغاتی مسئول، سعی دارد در هنگام ایجاد توضیحات درباره محصولات جدید مشتری، از puffery اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. There's more to the expo than mere PR puffery – what it says about architecture and the city is fascinating, and what it neglects to say, even more so.
[ترجمه گوگل]در این نمایشگاه چیزهای بیشتری وجود دارد تا صرفاً یک پفک روابط عمومی - آنچه در مورد معماری و شهر می‌گوید جذاب است، و آنچه که از گفتن آن غفلت می‌کند، حتی بیشتر از آن
[ترجمه ترگمان]در این نمایشگاه بیش از puffery صرف PR وجود دارد - چیزی که در مورد معماری و شهر می گوید جذاب است، و چیزی که از گفتن آن صرف نظر می کند، حتی بیشتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Western courts tend to dismiss the claims of real estate agents as "mere puffery".
[ترجمه گوگل]دادگاه های غربی تمایل دارند که ادعاهای مشاوران املاک را به عنوان "پوفی صرف" رد کنند
[ترجمه ترگمان]دادگاه های غربی ادعاهای نمایندگان املاک و مستغلات را به عنوان \"puffery صرف\" رد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our would-be Japanese guests surely know the difference between puffery and truth.
[ترجمه گوگل]مهمانان ژاپنی ما مطمئناً تفاوت بین پفک و حقیقت را می دانند
[ترجمه ترگمان]مهمان های ژاپنی ما قطعا تفاوت بین حقیقت و حقیقت را می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It's a bold claim, one that goes beyond mere puffery.
[ترجمه گوگل]این ادعایی جسورانه است، ادعایی که فراتر از پف کردن صرف است
[ترجمه ترگمان]این ادعای جسورانه ای است که فراتر از حد معمول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تبلیغات پر سر و صدا (اسم)
puffery

انگلیسی به انگلیسی

• exaggerated praise, extravagant commendation

پیشنهاد کاربران

تعریف و تمجید پر آب و تاب که میتواند توام با دروغ باشد.
مثال؛
For instance, a political candidate might engage in puffery by promising to solve all of society’s problems.
In a discussion about advertising techniques, someone might say, “Puffery is a common tactic used to make products seem more appealing. ”
...
[مشاهده متن کامل]

A consumer reading a product review might be skeptical of puffery and look for evidence to support the claims being made.

publicity, advertising, buildup, hype, press - agentry, promotion
تبلیغات پرسروصدا، ارتقا،
پفکی
تبلیغات پر سرو صدا

بپرس