puffball

/ˈpʌfbɔːl//ˈpʌfbɔːl/

(گیاه شناسی) سماروق گرده افشان (راسته ی lycoperdales)، یکجورسماروهکه چون تخم دان گوی مانندان شکسته شودتخم ان پراکنده می شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any of a variety of fungi with spherical bodies that burst when ripe to release clouds of spores.

جمله های نمونه

1. The lamps on the motorway glowed like flaming puffballs.
[ترجمه گوگل]لامپ های بزرگراه مانند گلوله های پفکی شعله ور می درخشیدند
[ترجمه ترگمان]چراغ ها در اتوبان مثل puffballs شعله ور می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The puffball is ready to release its spores.
[ترجمه گوگل]پف بال آماده است تا هاگ های خود را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]The آماده انتشار spores است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sampling hole has many small holes to reduce puffball superposition and reduce error of animalcule count.
[ترجمه گوگل]سوراخ نمونه‌برداری دارای سوراخ‌های کوچک زیادی برای کاهش برهم‌نهی توپ پفکی و کاهش خطای شمارش حیوانات است
[ترجمه ترگمان]نمونه برداری از سوراخ کوچک دارای حفره های کوچک است تا برهم نهی را کاهش داده و خطای شمارش animalcule را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. How many spores can a giant puffball produce?
[ترجمه گوگل]یک پف بال غول پیکر چند هاگ می تواند تولید کند؟
[ترجمه ترگمان]چه تعداد از spores می توانند تولید puffball بزرگ را تولید کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The Sioux disinfected the navels of newborn babies with the powder from a puffball.
[ترجمه گوگل]سیوکس ناف نوزادان تازه متولد شده را با پودر حاصل از یک گلوله ضد عفونی کرد
[ترجمه ترگمان]The the نوزادان تازه متولد شده را به پودر تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mostly gray at 5 Barzilai, Israeli by birth, is a puffball of excitability: twinkling, gesturing, capable of persuading anyone to do anything. Well, almost anyone.
[ترجمه گوگل]عمدتاً خاکستری در بارزیلای 5 ساله، اسرائیلی متولد شده، یک گلوله هیجان‌انگیز است: چشمک زدن، اشاره کردن، قادر به ترغیب هر کسی به انجام هر کاری خوب، تقریباً هر کسی
[ترجمه ترگمان]بیشتر خاکستری در ۵ barzilai، اسراییلی با تولد، a از excitability است: چشمک زدن، ژست کردن، توانایی متقاعد کردن هر کسی برای انجام هر کاری خوب، تقریبا هر کسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In winter, I adore the waddling babies balled up in warm, puffball clothing, while I snack on the delicious, street-cooked wintertime noodle dish.
[ترجمه گوگل]در زمستان، من بچه‌های چرمی را می‌پسندم که با لباس‌های گرم و پف‌بال جمع می‌شوند، در حالی که غذای لذیذ و آشپزی زمستانی در خیابان را می‌خورم
[ترجمه ترگمان]در زمستان، من بچه ها را می پرستم که در لباس های گرم و puffball جمع شده اند، در حالی که من میان غذاهای خوش مزه و لذیذ و غذاهای هندی غذا می خورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore, the use of liquid fermentation technology for the puffball had an important economical value.
[ترجمه گوگل]بنابراین، استفاده از فناوری تخمیر مایع برای پف‌بال ارزش اقتصادی مهمی داشت
[ترجمه ترگمان]بنابراین، استفاده از فن آوری تخمیر مایع برای the دارای ارزش اقتصادی مهمی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• any fungus with a spherical spore case
a puffball is a large round fungus which bursts to release a cloud of spores when it is ripe.
a puffball skirt is short and flared, and is often decorated with frills.

پیشنهاد کاربران

1 قارچ پُفی ( ویکی پدیا )
2 دامن قارچی
پف بال یک قارچ بزرگ گرد است که وقتی رسیده می شود منفجر می شود تا یک ابر از هاگ ها آزاد شود.

Puffball skirt
نوعی دامن

بپرس