1. I find his sense of humour rather puerile.
[ترجمه گوگل]به نظر من حس شوخ طبعی او نسبتاً نابجاست
[ترجمه ترگمان]حس شوخ طبعی نسبتا بچگانه را پیدا می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Concert organisers branded the group's actions as puerile.
[ترجمه گوگل]سازمان دهندگان کنسرت، اقدامات گروه را نابخردانه نامیدند
[ترجمه ترگمان]سازمان دهندگان کنسرت اقدامات این گروه را به صورت بچه گانه تلقی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She was tired of answering these puerile questions.
[ترجمه گوگل]او از پاسخ دادن به این سؤالات نابخردانه خسته شده بود
[ترجمه ترگمان]از جواب دادن به پرسش های بچگانه خسته شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. What a puerile thing to say!
5. Similarly, the puerile masquerade of seventies non-swearing was worth watching because it was deliciously nonsensical.
[ترجمه گوگل]به همین ترتیب، بالماسکه نابغه دهه هفتادی ارزش دیدن داشت، زیرا به طرز خوشمزه ای مزخرف بود
[ترجمه ترگمان]به طور مشابه، نمایش بچگانه of های دهه هفتاد ارزش دیدن را داشت، زیرا آن به طور احمقانه nonsensical بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. An apparently astonishing claim, and a puerile one too, but true none the less.
[ترجمه گوگل]ادعایی به ظاهر شگفتانگیز، و همچنین ادعایی نابخردانه، اما به هر حال درست است
[ترجمه ترگمان]ظاهرا یک ادعای شگفت انگیز، و هم هم بچگانه، اما حقیقت ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These discussions have always seemed a bit puerile to me.
[ترجمه گوگل]این بحث ها همیشه به نظر من کمی نابخردانه بوده است
[ترجمه ترگمان]این بحث ها همیشه برای من کمی بچگانه به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. At their most puerile, games are a grand hack.
[ترجمه گوگل]بازیها در دوران کودکی خود یک هک بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان]، در most، بازی های بچگانه یه هک بزرگ هستن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The story is simple, even puerile.
[ترجمه گوگل]داستان ساده است، حتی کودکانه
[ترجمه ترگمان]داستان ساده و حتی بچگانه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Puerile cerebral palsy is syndrome of cerebra trauma, which is concomitant with functional obstacles and hypogenesis.
[ترجمه گوگل]فلج مغزی نابالغ، سندرم ضربه مغزی است که همراه با موانع عملکردی و هیپووژنز است
[ترجمه ترگمان]فلج مغزی، سندروم حاد cerebra است که همراه با موانع عملکردی و hypogenesis همراه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The belief in it issues from the puerile egos of inferior men.
[ترجمه گوگل]اعتقاد به آن از منیت های نابالغ مردان فرودست نشات می گیرد
[ترجمه ترگمان]اعتقاد به این موضوع از نفس بچگانه مردان پایین تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A puerile tear dimmed my eye while I looked a tear of disappointment and impatience.
[ترجمه گوگل]یک اشک نابغه چشمم را تیره کرد در حالی که اشک ناامیدی و بی صبری به نظرم رسید
[ترجمه ترگمان]در حالی که اشک از ناامیدی و ناشکیبایی در چشمانم حلقه زده بودم، یک قطره اشک بچگانه، چشمانم را کدر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He said that he never heard anything so puerile before.
[ترجمه گوگل]او گفت که قبلاً هرگز چیزی به این نامردی نشنیده است
[ترجمه ترگمان]گفت که تا به حال چیزی به این بچگانه نشنیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Puerile chronic persisting diarrhea is a kind of common disease.
[ترجمه گوگل]اسهال مداوم مزمن نابالغ نوعی بیماری شایع است
[ترجمه ترگمان]Puerile مزمن diarrhea مزمن نوعی بیماری شایع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید