pucker up


غنچه کردن (لب)، لب ها را جمع کردن (مثلا برای بوسیدن)

جمله های نمونه

1. She puckered up her lips for a kiss.
[ترجمه گوگل]لب هایش را برای بوسیدن جمع کرد
[ترجمه ترگمان]لب هایش را برای یک بوسه جمع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His coat puckered up at the shoulders.
[ترجمه گوگل]کتش از روی شانه هایش به هم خورد
[ترجمه ترگمان]کتش روی شانه هایش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Her little mouth puckered up and tears filled her eyes.
[ترجمه گوگل]دهان کوچولویش جمع شد و اشک چشمانش را پر کرد
[ترجمه ترگمان]دهان کوچک او جمع شد و چشمانش پر از اشک شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Following instructions, I seasoned with so much sodium that my face all the way back beyond my ears puckered up.
[ترجمه گوگل]طبق دستورات، آنقدر سدیم چاشنی کردم که صورتم تا بالای گوشم بهم ریخت
[ترجمه ترگمان]به دنبال دستور، با چنان سدیم seasoned که صورتم در ورای گوش هایم جمع شده و آن را جمع و جور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. You need to pucker up more, like this.
[ترجمه گوگل]شما باید بیشتر به این شکل بچرخید
[ترجمه ترگمان]تو باید بیشتر از این از بین ببری، مثل این
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hammer recently spoke out about the kissing scene, saying he was looking forward to canoodling with DiCaprio and telling him to "pucker up".
[ترجمه گوگل]هامر اخیراً در مورد صحنه بوسیدن صحبت کرده و گفته است که مشتاقانه منتظر است تا با دی کاپریو همکلام شود و به او بگوید که "جنگ بزن"
[ترجمه ترگمان]همر به تازگی در مورد صحنه بوسیدن شروع به صحبت کرد و گفت که او مشتاقانه منتظر canoodling با دی کاپریو است و به او می گوید \"چین و چروک\" را از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Peony no from pucker up eyebrows. This children unexpectedly is come like this, also not wonder that pearly the madam will can not away with.
[ترجمه گوگل]گل صد تومانی نه از ابروهای جمع شده این بچه ها به طور غیرمنتظره ای به این شکل آمده اند، همچنین جای تعجب نیست که خانم مرواریدی را نمی تواند دور کند
[ترجمه ترگمان]Peony ابروهایش را درهم کشید و گفت: نه این بچه ها به طور غیر منتظره به اینجا می آیند، و تعجبی هم ندارد که خانم pearly هم نمی تواند با آن ها فرار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So why is it that we love to pucker up?
[ترجمه گوگل]پس چرا ما عاشق چروکیدن هستیم؟
[ترجمه ترگمان]پس چرا ما دوست داریم از هم چین کاری بکنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You gotta pucker up your lips, like this.
[ترجمه گوگل]باید لباتو اینجوری جمع کنی
[ترجمه ترگمان] باید لبات رو از بین ببری، مثل این
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can try to pucker up to look cute, but don't overdo it.
[ترجمه گوگل]شما می توانید سعی کنید برای زیبا به نظر رسیدن به سمت بالا حرکت کنید، اما در این کار زیاده روی نکنید
[ترجمه ترگمان]تو می تونی بعضی وقت ها هم چین و چروک به شی، اما زیاده روی نکن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You gotta pucker up your lips, like this . Hm.
[ترجمه گوگل]باید لباتو اینجوری جمع کنی هوم
[ترجمه ترگمان] باید لبات رو از بین ببری، مثل این هوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This waistcoat has a propensity to pucker up over the chest.
[ترجمه گوگل]این جلیقه تمایل به خم شدن روی سینه دارد
[ترجمه ترگمان]این جلیقه میل دارد روی سینه اش از بین برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ring headman horse to tightly pucker up eyebrows, flying the body ambition work to save a person, but at this moment where in period!
[ترجمه گوگل]حلقه اسب رئیس به محکم به ابروها، پرواز جاه طلبی بدن برای نجات یک فرد، اما در این لحظه که در دوره!
[ترجمه ترگمان]اسب headman حلقه را محکم به هم می زند و تلاش می کند که فرد را نجات دهد، اما در این لحظه که در آن زمان است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

🔹: لب هات رو جمع کن ( برای بوسه ) / آماده ی بوسه شو! / لب هات رو غنچه کن
🔸 تعریف ها:
( عاشقانه – عامیانه ) : جمع کردن لب ها به حالت بوسه، معمولاً به عنوان دعوت یا آماده سازی برای بوسیدن. مثال: She puckered up and gave him a big smooch. �لب هاشو جمع کرد و یه بوسه ی حسابی بهش داد. �
...
[مشاهده متن کامل]

( فیزیکی – واکنشی ) : واکنش طبیعی لب ها یا پوست هنگام مواجهه با چیزی ترش، سرد یا تحریک کننده. مثال: He puckered up when he tasted the lemon juice. �وقتی آب لیمو رو چشید، لب هاشو جمع کرد. �
( پارچه یا پوست ) : چین خوردگی یا جمع شدن سطحی، مثل پارچه ای که بعد از شست وشو چروک می شه یا پوستی که در سرما جمع می شه.
🔹 مثال ها:
Pucker up, it’s mistletoe season! لب هات رو جمع کن، فصل بوسه زیر دارواش رسیده!
She puckered up before blowing out the candles. قبل از فوت کردن شمع ها لب هاشو جمع کرد.
The fabric puckered up after drying. پارچه بعد از خشک شدن چروک شد.
🔹 مترادف ها: purse your lips – get ready for a kiss – tighten your lips – make a smooching face

غنچه کردن لب ها
جمع کردن لب و لوچه draw together
غنچه کردن لب ها wrinkle
Her lips puckered in disappointment at the transparent honesty in my voice