puck

/ˈpək//pʌk/

معنی: جن
معانی دیگر: (ورزش هاکی روی یخ) گوی، پاک، بچه جن، کوتوله ی شیطان (robin goodfellow هم می گویند)، بچه شیطان، سیخونک زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in ice hockey, the hard rubber disk that players try to hit into the net for goals.

جمله های نمونه

1. FoxTrax attempts to solve this problem with a puck stuffed with circuit boards and infrared emitters.
[ترجمه گوگل]FoxTrax تلاش می‌کند تا این مشکل را با یک پیک پر از بردهای مدار و امواج مادون قرمز حل کند
[ترجمه ترگمان]FoxTrax برای حل این مشکل با استفاده از گوی پر شده با تخته های مدار و ساطع کننده های مادون قرمز نیز تلاش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I would have kept that puck.
[ترجمه گوگل]من آن کیک را نگه می داشتم
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Granato can also put the puck in the net.
[ترجمه گوگل]گراناتو همچنین می تواند پوک را در تور قرار دهد
[ترجمه ترگمان]granato نیز می توانند گوی را در تور قرار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Puck was one of only two Real World-ites to be booted out of the house, and we can see why.
[ترجمه گوگل]Puck یکی از تنها دو بازی Real World بود که از خانه بیرون آمدند، و ما می‌توانیم دلیل آن را ببینیم
[ترجمه ترگمان](Puck)یکی از تنها دو نفر از ites دنیای واقعی بود که از خانه بیرون رانده شده بودند، و ما می توانیم ببینیم که چرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a loose puck in front of the net.
[ترجمه گوگل]یک پیک شل جلوی تور بود
[ترجمه ترگمان]یه توپ شل جلوی تور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We were pretty good with the puck, taking it to the net, but they defended very well also.
[ترجمه گوگل]ما با توپ خیلی خوب بودیم و آن را به تور رساندیم، اما آنها نیز خیلی خوب دفاع کردند
[ترجمه ترگمان]ما با گوی خوبی بودیم، آن را به تور بردیم، اما آن ها خیلی خوب از آن ها دفاع کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fox will try to bring the puck more into the picture tomorrow night with a technological innovation.
[ترجمه گوگل]فاکس سعی خواهد کرد تا فردا شب با یک نوآوری فناورانه، جن را بیشتر وارد تصویر کند
[ترجمه ترگمان]فاکس سعی خواهد کرد تا گوی را فردا شب با یک نوآوری تکنولوژیکی وارد تصویر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The puck went straight into the net.
[ترجمه گوگل]پیک مستقیماً وارد تور شد
[ترجمه ترگمان]توپ مستقیما وارد تور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Sturm raced with the puck along the right boards and slipped behind Chicago defenseman Eric Weinrich.
[ترجمه گوگل]استورم با پوک در امتداد تخته های سمت راست مسابقه داد و پشت سر مدافع شیکاگو، اریک واینریچ، لغزید
[ترجمه ترگمان]sturm با توپ در امتداد صفحه سمت راست حرکت کرد و در پشت سر اریک defenseman لیز خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It showed the puck crossing the goal line at 19: 5
[ترجمه گوگل]نشان داد که توپ در ساعت 19:5 از خط دروازه عبور می کند
[ترجمه ترگمان]آن ها گوی سبقت را از خط دروازه در ساعت ۱۹: ۵ نمایش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Joseph reacted in time to squeeze the puck in his pads before falling back toward the goal line.
[ترجمه گوگل]جوزف به موقع واکنش نشان داد و قبل از اینکه دوباره به سمت خط دروازه بیفتد، پیک را در لنت هایش فشار داد
[ترجمه ترگمان]ژوزف به موقع واکنش نشان داد تا گوی را در کف دستش فشار دهد قبل از اینکه به سمت خط هدف برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Since it formed a halo over the puck, did that amount to the same thing?
[ترجمه گوگل]از آنجایی که یک هاله روی جن تشکیل می داد، آیا این مقدار به همان اندازه بود؟
[ترجمه ترگمان]از وقتی که هاله نورانی بر دور توپ تشکیل شده بود این مبلغ را به یک سان انجام می داد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. How often is the puck in each zone? How often does each player actually have it on his stick?
[ترجمه گوگل]پوک در هر ناحیه چند بار است؟ هر بازیکن چقدر آن را روی چوب خود دارد؟
[ترجمه ترگمان]دیسک در هر منطقه چگونه است؟ در حقیقت هر بازیکن آن را در چوب خود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I would just handle the puck in and out of these empty detergent bottles my dad set up as pylons.
[ترجمه گوگل]من فقط می‌توانم از این بطری‌های خالی مواد شوینده که پدرم به‌عنوان دکل درآورده بود، داخل و خارج کنم
[ترجمه ترگمان]من فقط توپ رو در میارم و از این بطری های خالی که پدرم به سمت حصارها مستقر می شه برمی دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جن (اسم)
sprite, spook, deuce, goblin, bogie, bogy, bogeyman, elf, jinn, puck, fairy, jinni, fay, urchin, robin goodfellow

تخصصی

[کامپیوتر] دستگاه ورودی گرافیکی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکار میرود .
[ریاضیات] نشانه گذار

انگلیسی به انگلیسی

• hard rubber disk used in the sport of hockey; demon, evil spirit
the puck in the game of ice hockey is the small rubber disc that is used instead of a ball.

پیشنهاد کاربران

( در هاکی روی یخ ) دیسک، صفحه
توپ هاکی را puck می گویند
( دستگاه ) بی سیم
توپ ورزش هاکی
گوی ، توپ ( معمولاٌمخصوص ورزش هاکی ، اسکی روی یخ )

بپرس