puce

/pjuːs//pjuːs/

معنی: رنگ البالویی
معانی دیگر: بنفش مایل به قهوه ای، رنگ آلبالویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a dark brownish purple color.

جمله های نمونه

1. Her face turned puce with rage.
[ترجمه گوگل]صورتش از شدت عصبانیت به هم ریخت
[ترجمه ترگمان]صورتش از شدت خشم کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The man's face was puce with rage.
[ترجمه گوگل]صورت مرد خشمگین بود
[ترجمه ترگمان]چهره مرد از شدت خشم کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His face was puce with rage.
[ترجمه گوگل]قیافه اش از عصبانیت پر شده بود
[ترجمه ترگمان]صورتش از شدت خشم کبود شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dark liver or puce is a major fault.
[ترجمه گوگل]سیاهی کبد یا پوس یک عیب بزرگ است
[ترجمه ترگمان]کبد سیاه یا puce یه نقص اساسی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I want puce gloves and green boots.
[ترجمه گوگل]من دستکش پوسی و چکمه سبز می خواهم
[ترجمه ترگمان]من دستکش و چکمه های سبز می خوام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Dacourt joined us a few minutes later, his white moustache bristling with importance, his face a little more puce.
[ترجمه گوگل]داکور چند دقیقه بعد به ما ملحق شد، سبیل‌های سفیدش پر از اهمیت و صورتش کمی پف‌تر
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه بعد، Dacourt به ما ملحق شد، سبیل سفیدش از اهمیت، راست شده بود، صورتش کمی بیشتر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The reporter notices, this " Mi Long " the bed is but lengthen, lathe bed is puce, steeliness structure, the he ad of a bed and bed end have the steel tube of 11 upend to forme ach iron column each.
[ترجمه گوگل]گزارشگر متوجه می شود، این تخت "Mi Long" به اندازه طولانی است، تخت تراش پوکه، ساختار فولادی است، آگهی تخت و انتهای تخت دارای لوله فولادی 11 تایی هستند که هر کدام ستون آهنی را تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]این \"میوسوف\" اخطارهای گزارشگر را به اطلاع می رساند که این تخت خواب سفری طولانی است، و بس تر آن puce و steeliness است و بس تر و بس تر آن لوله فولادی ۱۱ واژگون شده به ستون آهنی forme را تشکیل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With the commercialization of network, a new kind method which introduced puce factor in network resource allocation was proposed.
[ترجمه گوگل]با تجاری‌سازی شبکه، روش جدیدی که عامل puce را در تخصیص منابع شبکه معرفی می‌کند، پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]با تجاری سازی شبکه، روش نوع جدیدی که عامل puce در تخصیص منابع شبکه معرفی شد پیشنهاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Vernon Dursley, whose mustache was quite as bushy as Dumbledore's, though black, and who was wearing a puce dressing gown, was staring at the visitor as though he could not believe his tiny eyes.
[ترجمه گوگل]ورنون دورسلی که سبیل‌هایش به اندازه سبیل دامبلدور پرپشت بود، اگرچه مشکی بود، و یک لباس مجلسی به تن داشت، طوری به میهمان خیره شده بود که انگار نمی‌توانست چشمان ریزش را باور کند
[ترجمه ترگمان]عمو ورنون دورسلی که سبیلش مثل دامبلدور پرپشت بود، با این که سیاه بود، به میهمان خانه خیره شده بود، انگار که نمی توانست چشم کوچکش را باور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ البالویی (اسم)
puce

تخصصی

[نساجی] آلبالوئی رنگ

انگلیسی به انگلیسی

• dark brownish-red color
having a dark brownish-red color
something that is puce in colour is dark purple.

پیشنهاد کاربران

بپرس