publishable


معنی: قابل نشر
معانی دیگر: قابل نشر

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of publish.

جمله های نمونه

1. He had never supposed that it was publishable or that Emmie cherished ambitions of that kind.
[ترجمه گوگل]او هرگز تصور نمی کرد که این کتاب قابل انتشار باشد یا اینکه امی جاه طلبی هایی از این دست داشته باشد
[ترجمه ترگمان]هرگز تصورش را هم نمی کرد که این it یا دوست Emmie این گونه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Child abuse is a publishable offence in our country.
[ترجمه گوگل]کودک آزاری در کشور ما یک جرم قابل انتشار است
[ترجمه ترگمان]آزار و اذیت کودکان یک جرم بزرگ در کشورمان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. All methods are publishable, but a class cannot publish two or more overloaded methods with the same name.
[ترجمه گوگل]همه متدها قابل انتشار هستند، اما یک کلاس نمی تواند دو یا چند متد بارگذاری شده را با نام یکسان منتشر کند
[ترجمه ترگمان]همه روش ها publishable هستند، اما یک کلاس نمی تواند دو یا چند روش بیش از حد را با همان نام منتشر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Some properties, although publishable, are not fully supported by the streaming system.
[ترجمه گوگل]برخی از ویژگی ها، اگرچه قابل انتشار هستند، اما به طور کامل توسط سیستم پخش پشتیبانی نمی شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از ویژگی ها، اگرچه publishable، به طور کامل توسط سیستم پخش پشتیبانی نمی شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The quality of research is assessed by a thesis of publishable standard, working papers, seminar presentations and by vivavoce.
[ترجمه گوگل]کیفیت تحقیق با یک پایان نامه استاندارد قابل انتشار، مقالات کاری، ارائه سمینارها و توسط vivavoce ارزیابی می شود
[ترجمه ترگمان]کیفیت تحقیق توسط یک پایان نامه استاندارد publishable، مقالات کار، presentations سمینار و by ارزیابی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even if one gets different results, they are still publishable without necessarily running into head-on confrontation with the earlier claims.
[ترجمه گوگل]حتی اگر نتایج متفاوتی به دست آید، آنها همچنان قابل انتشار هستند بدون اینکه لزوماً با ادعاهای قبلی مواجه شوند
[ترجمه ترگمان]حتی اگر یکی نتایج متفاوتی داشته باشد، آن ها هنوز هم بدون لزوما در رویارویی با ادعاهای قبلی در حال اجرا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These include properties of record types, array properties of all publishable types, and properties of enumerated types that include anonymous values.
[ترجمه گوگل]اینها شامل ویژگی‌های انواع رکورد، ویژگی‌های آرایه همه انواع قابل انتشار، و ویژگی‌های انواع شمارش‌شده است که شامل مقادیر ناشناس است
[ترجمه ترگمان]این ها شامل ویژگی های انواع سوابق، ویژگی های آرایه تمام انواع publishable، و ویژگی های انواع شناخته شده هستند که شامل مقادیر نامعلومی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The only meaningful success for a story is publication, and all stories should be measured against that standard: What would it take to make the story publishable ?
[ترجمه گوگل]تنها موفقیت معنادار برای یک داستان، انتشار است، و همه داستان ها باید بر اساس این استاندارد سنجیده شوند: برای اینکه داستان قابل انتشار باشد، چه چیزی لازم است؟
[ترجمه ترگمان]تنها موفقیت معنی دار برای یک داستان، انتشار است، و همه داستان ها باید با آن استاندارد اندازه گیری شوند: چه چیزی باعث می شود داستان publishable شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After development, the project moves to the deployment stage during which the developed components are exposed as publishable, location-transparent, and discoverable services.
[ترجمه گوگل]پس از توسعه، پروژه به مرحله استقرار می‌رود که طی آن اجزای توسعه‌یافته به‌عنوان خدمات قابل انتشار، شفاف و قابل کشف در معرض دید قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]پس از توسعه، این پروژه به مرحله آماده سازی حرکت می کند که در طی آن اجزای توسعه یافته تحت عنوان publishable، مکان یاب شفاف و قابل کشف قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. So even though that work was anecdotal and not blinded and not publishable, it was very convincing.
[ترجمه گوگل]بنابراین با وجود اینکه آن اثر حکایتی بود و کور نبود و قابل انتشار نبود، اما بسیار قانع کننده بود
[ترجمه ترگمان]پس با وجود اینکه این کار روایی بود و نه کور بود و نه publishable، خیلی قانع کننده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is it just the power of fads? Does it only occur in the United States? Is it primarily academic competitiveness (new ideas as more publishable)?
[ترجمه گوگل]آیا این فقط قدرت مدهاست؟ آیا فقط در ایالات متحده رخ می دهد؟ آیا در درجه اول رقابت آکادمیک است (ایده های جدید به عنوان قابل انتشار تر)؟
[ترجمه ترگمان]آیا این تنها قدرت of است؟ آیا این اتفاق تنها در آمریکا رخ می دهد؟ آیا این در درجه اول رقابت آکادمیک (ایده های جدید به عنوان publishable بیشتر)است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The writers write, little ol'me selects and corrects as needed the publishable articles.
[ترجمه گوگل]نویسندگان می نویسند، اولم کوچک مقالات قابل انتشار را در صورت نیاز انتخاب و تصحیح می کند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان کتاب می نویسند، me کوچولو انتخاب می کند و همان طور که به مقالات publishable نیاز دارد اصلاح و اصلاح می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The assignments culminate a 15 - to 20 - page final paper of publishable quality in a peer - reviewed journal.
[ترجمه گوگل]تکالیف یک مقاله نهایی 15 تا 20 صفحه ای با کیفیت قابل انتشار در یک مجله با بررسی همتا به اوج خود می رسد
[ترجمه ترگمان]تکالیف، یک مقاله نهایی ۱۵ تا ۲۰ صفحه ای از کیفیت publishable در یک ژورنال مرور شده به همتا را به پایان رساندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subbiah Arunachalam, a former editor of the Council of Scientific and Industrial Research journals, told SciDev. Net such evaluations concentrate only on publishable research.
[ترجمه گوگل]Subbiah Arunachalam، سردبیر سابق شورای مجلات تحقیقات علمی و صنعتی، به SciDev گفت چنین ارزیابی‌هایی تنها بر تحقیقات قابل انتشار متمرکز می‌شوند
[ترجمه ترگمان]Subbiah arunachalam، سردبیر سابق شورای تحقیقات علمی و صنعتی، به SciDev گفت Net such فقط بر روی تحقیقات publishable متمرکز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل نشر (صفت)
publishable

انگلیسی به انگلیسی

• (about printed material) can be published, can be produced and distributed; suitable for publication, worthy of production and distribution

پیشنهاد کاربران

بپرس