1. The author appeared on television to publicize her latest book.
[ترجمه گوگل]این نویسنده برای تبلیغ آخرین کتاب خود در تلویزیون ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]نویسنده در تلویزیون ظاهر شد تا آخرین کتاب خود را تبلیغ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. They flew to Europe to publicize the plight of the refugees.
[ترجمه گوگل]آنها به اروپا پرواز کردند تا وضعیت اسفناک پناهندگان را به اطلاع عموم برسانند
[ترجمه ترگمان]آن ها به اروپا پرواز کردند تا گرفتاری پناهندگان را علنی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The journal has been a good way to publicize job openings.
[ترجمه گوگل]این ژورنال راه خوبی برای اطلاع رسانی فرصت های شغلی بوده است
[ترجمه ترگمان]این نشریه راهی خوب برای اعلان کردن فرصت های شغلی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They've begun an advertising blitz to publicize the movie.
[ترجمه گوگل]آنها یک حمله تبلیغاتی را برای تبلیغ فیلم آغاز کرده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به تبلیغ فیلم های تبلیغاتی کرده اند تا فیلم را تبلیغ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She did a series of interviews to publicize her new book.
[ترجمه گوگل]او یک سری مصاحبه برای انتشار کتاب جدیدش انجام داد
[ترجمه ترگمان]او چندین مصاحبه انجام داد تا کتاب جدیدش را تبلیغ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The Left Book Club was serving to publicize Communist ideology.
[ترجمه گوگل]باشگاه کتاب چپ در خدمت تبلیغ ایدئولوژی کمونیستی بود
[ترجمه ترگمان]باشگاه کتاب چپی ها در حال خدمت به تبلیغ ایدئولوژی کمونیسم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We must publicize the meeting widely.
[ترجمه گوگل]ما باید این جلسه را به صورت گسترده منتشر کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید این جلسه را به طور وسیع تبلیغ کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Silkworm mulberry was built to publicize leadership group on the village.
[ترجمه گوگل]توت کرم ابریشم برای تبلیغ گروه رهبری در روستا ساخته شد
[ترجمه ترگمان]Silkworm برای مشهور کردن گروه رهبری در این روستا ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. C. A patent holder must publicize the details of his invention when its legal period is over. D. One can get all the details of a patented invention from a library attached to the patent office.
[ترجمه گوگل]ج- دارنده اختراع باید پس از پایان دوره قانونی اختراع، جزئیات اختراع خود را به اطلاع عموم برساند د می توان تمام جزئیات یک اختراع ثبت شده را از کتابخانه ای متصل به اداره ثبت اختراع دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]ج یک دارنده حق ثبت باید جزئیات اختراع خود را هنگامی که دوره قانونی اش تمام شود به اطلاع عموم برساند د می توان تمام جزئیات یک اختراع ثبت شده از کتابخانه متصل به دفتر ثبت اختراع را به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Publicize quality problem and potential problems and implement quality information feedback system.
[ترجمه گوگل]مشکلات کیفیت و مشکلات احتمالی را عمومی کنید و سیستم بازخورد اطلاعات با کیفیت را پیاده سازی کنید
[ترجمه ترگمان]حل مساله کیفیت و مشکلات بالقوه و اجرای سیستم بازخورد کیفیت اطلاعات
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Polster: No, we don't publicize this information on principle.
[ترجمه گوگل]پولستر: نه، ما اصولاً این اطلاعات را منتشر نمی کنیم
[ترجمه ترگمان]Polster: نه، ما این اطلاعات را در اصل تبلیغ نمی کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They intend to publicize the human virtuousness, social beauty and self renewal by means of negating the human's evils, social defects and self sufferings.
[ترجمه گوگل]آنها قصد دارند با نفی بدیها، نقصهای اجتماعی و رنجهای خود، فضیلت، زیبایی اجتماعی و تجدید نفس انسان را عمومی کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها قصد دارند the انسان، زیبایی اجتماعی و خود را با استفاده از نفی the انسانی، نقص های اجتماعی و رنج های خود تبلیغ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A good estate agent will know the best ways to publicize the fact that your home is for sale.
[ترجمه گوگل]یک مشاور املاک خوب بهترین راه ها را برای اطلاع رسانی این واقعیت که خانه شما برای فروش است می داند
[ترجمه ترگمان]یک آژانس املاک و مستغلات بهترین راه ها را برای تبلیغ این حقیقت که منزل تان برای فروش است آشنا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He also published a number of books of his designs, which doubtless served to publicize his name.
[ترجمه گوگل]او همچنین تعدادی کتاب از طرح های خود را منتشر کرد که بدون شک به انتشار نام او کمک کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین تعدادی از کتاب های خود را منتشر کرد که بدون شک نام او را تبلیغ می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید