public servant

/ˈpəblɪkˈsɜːrvənt//ˈpʌblɪkˈsɜːvənt/

خدمتگزار مردم (انتخابی یا انتصابی)، مستخدم دولت، کارمند دولت، خادم ملت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a government official, elected or appointed, or an employee of the civil service.
مشابه: servant

جمله های نمونه

1. Nothing is more frustrating to a public servant.
[ترجمه سمانه] هیچ چیز خسته کننده تر از کارمند دولت بودن نیست.
|
[ترجمه هانیه] هیچ چیز خسته کننده تر از کارمند دولت بودن نیست
|
[ترجمه مریگلد] برای یک کارمند دولت هیچ چیز زجرآورتر نیست.
|
[ترجمه گوگل]هیچ چیز برای یک کارمند دولتی خسته کننده تر نیست
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز برای یک مستخدم دولتی ناامیدکننده نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Something of the concerned public servant had crept into his manner.
[ترجمه گوگل]چیزی از کارمند عمومی نگران در رفتار او رخنه کرده بود
[ترجمه ترگمان]چیزی از آن خدمتکار نگران به رفتارش خزیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mayor Susan Golding introduced the 52-year-old career public servant in a light-hearted afternoon news conference at City Hall.
[ترجمه گوگل]شهردار سوزان گلدینگ این کارمند دولتی 52 ساله را در یک کنفرانس خبری بعد از ظهر آرام در تالار شهر معرفی کرد
[ترجمه ترگمان]شهردار سوزان گلدینگ، کارمند دولتی ۵۲ ساله را در یک کنفرانس خبری بعد از ظهر در تالار شهر معرفی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dunne was an honorable and conscientious public servant.
[ترجمه دون یک] دون یک کارمند رسمی و محترم بود.
|
[ترجمه گوگل]دان یک کارمند دولتی شریف و وظیفه شناس بود
[ترجمه ترگمان]دانی یک خدمتکار محترم و با وجدان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. David Anderson was a selfless public servant with an incisive analytical mind.
[ترجمه سمانه] دیوید اندرسون یک کارمند خودخواه با ذهن تحلیلی شدید بود.
|
[ترجمه گوگل]دیوید اندرسون یک کارمند دولتی فداکار با ذهنی تحلیلی دقیق بود
[ترجمه ترگمان]دیوید اندرسون، یک کارمند دولتی از خود گذشته با ذهنی نافذ و نافذ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. High - efficiency training to public servant is based on the scientific analysis to the training demand.
[ترجمه گوگل]آموزش با کارایی بالا به کارمندان دولتی مبتنی بر تحلیل علمی تقاضای آموزش است
[ترجمه ترگمان]آموزش کارایی بالا به خدمتکار عمومی براساس آنالیز علمی برای تقاضای آموزش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The concept of public servant which treated incorrupt construction as its main point is the logical start of anti-corruption campaign theory.
[ترجمه گوگل]مفهوم کارمند دولتی که ساخت و سازهای نادرست را به عنوان نقطه اصلی خود در نظر می گرفت، شروع منطقی تئوری کمپین مبارزه با فساد است
[ترجمه ترگمان]مفهوم خدمتکار عمومی که با ساخت incorrupt به عنوان نقطه اصلی خود عمل می کند، شروع منطقی نظریه مبارزه با فساد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Therefore, we need constantly perfect the public servant merit system and improve the checking method, so as that we can choose and employ the talents fairly, impartially and objectively.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما نیاز به تکمیل نظام شایستگی کارمندان عمومی و اصلاح روش بررسی داریم تا بتوانیم استعدادها را منصفانه، بی طرفانه و عینی انتخاب و به کار گیریم
[ترجمه ترگمان]بنابراین، ما به طور مداوم نیاز به اصلاح سیستم عمومی و بهبود روش کنترل داریم، به طوری که ما می توانیم استعدادها را عادلانه، بیطرفانه و هدفمند انتخاب کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By " public servant " we mean a cadre who serves the people whole - heartedly.
[ترجمه گوگل]منظور ما از «کارمند دولتی» کادری است که از صمیم قلب به مردم خدمت می کند
[ترجمه ترگمان]منظور ما از \"خدمتگزار مردمی\" است که به طور کامل به خدمت مردم می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Where a public servant is regarded as excellent or competent through regular assessment, he shall enjoy the year-end bonus in accordance with State regulations.
[ترجمه گوگل]در صورتی که یک کارمند دولتی از طریق ارزیابی منظم به عنوان ممتاز یا شایسته تلقی شود، طبق مقررات دولتی از پاداش پایان سال برخوردار خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در جایی که یک مستخدم دولتی از طریق ارزیابی منظم، بسیار عالی و یا صلاحیت دار در نظر گرفته می شود، باید مطابق با مقررات دولتی از پاداش سود سال بهره مند شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The public servant being dismissed may draw the dismissal pay or receive unemployment insurance in accordance with relevant State regulations.
[ترجمه گوگل]کارمند دولتی که اخراج می شود می تواند حقوق اخراج را دریافت کند یا طبق مقررات دولتی مربوطه بیمه بیکاری دریافت کند
[ترجمه ترگمان]کارمند دولتی اخراج شده ممکن است حقوق اخراج و یا بیمه بیکاری مطابق با مقررات دولتی مربوطه را دریافت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Scala was a meritorious public servant.
[ترجمه سمانه] اسکالا یک کارمند دولت شایسته بود
|
[ترجمه گوگل]اسکالا یک کارمند دولتی شایسته بود
[ترجمه ترگمان]scala یه نوکر خیلی خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A public servant or a collective of public servants rewarded shall be commended and be given monetary awards in one lump sum or other material benefits.
[ترجمه گوگل]یک کارمند دولتی یا جمعی از کارمندان دولتی که پاداش دریافت می کنند باید مورد تقدیر قرار گیرند و به آنها جوایز نقدی یکجا یا سایر مزایای مادی داده شود
[ترجمه ترگمان]یک خدمتگزار عمومی یا جمعی از کارمندان دولتی پاداش داده خواهد شد و به مبلغ یک یکجا یا دیگر مزایای مادی پاداش نقدی اعطا خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A public servant is supposed to serve people without having itchy palms.
[ترجمه گوگل]یک کارمند دولتی قرار است بدون خارش کف دست به مردم خدمت کند
[ترجمه ترگمان]یک خدمتکار عمومی قرار است به مردم خدمت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Doesn't he as a public servant has anything do?
[ترجمه گوگل]آیا او به عنوان یک کارمند دولتی کاری ندارد؟
[ترجمه ترگمان]مگه اون مثل یه مستخدم دولتی کار نمی کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] کارمند دولت

انگلیسی به انگلیسی

• state worker, public worker

پیشنهاد کاربران

( servant of the state )
a government employee/ a person who works for the government
کارمند دولت، براساس احکام اداری و کارگزینی برای کارمندان؛ مستخدم
شخصی که برای دولت کار می کند
Public servants should be incorruptible.
...
[مشاهده متن کامل]

She is one of the most hard - working and dedicated public servants I know.
There is no doubt that he was a devoted and honorable public servant.
She has proved over the years to be a conscientious and loyal servant of the state.
I was proud to be a servant of the state.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/public-servant
مسعول بایگانی
Someone who works for the government
کارمند دولت ،
کارمند دولت
کار کن دولت
کسی که برای دولت کار میکنه _کارمند دولت و. . .
خدمتگزار، کارمند دولتی
خادم ملت
خدمتگزار دولتی

بپرس