1. They ran their own successful public relations business in London.
[ترجمه گوگل]آنها تجارت روابط عمومی موفق خود را در لندن اداره کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها حرفه روابط عمومی موفق خود را در لندن اجرا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. It is just a public relations gimmick.
[ترجمه گوگل]این فقط یک ترفند روابط عمومی است
[ترجمه ترگمان]این فقط یک relations روابط عمومی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The move was good public relations.
[ترجمه گوگل]این حرکت روابط عمومی خوبی بود
[ترجمه ترگمان]این حرکت روابط خوب عمومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The new public relations manager has the difficult task of shoring up the company's troubled image.
[ترجمه گوگل]مدیر روابط عمومی جدید وظیفه دشواری دارد که چهره مشکل شرکت را تقویت کند
[ترجمه ترگمان]مدیر روابط عمومی جدید وظیفه دشوار of تصویر مشکل دار شرکت را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Hollywood's slick public relations machine has produced a new improved model of a young movie star.
[ترجمه گوگل]دستگاه روابط عمومی شیک هالیوود مدل بهبود یافته جدیدی از یک ستاره جوان سینما را تولید کرده است
[ترجمه ترگمان]ماشین روابط عمومی موفق هالیوود مدل بهبود یافته جدیدی از یک ستاره فیلم جوان را تولید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Limiting casualties is important for public relations.
[ترجمه گوگل]محدود کردن تلفات برای روابط عمومی مهم است
[ترجمه ترگمان]محدودسازی شدید تلفات برای روابط عمومی اهمیت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. We support local artistic events; it's good for public relations.
[ترجمه گوگل]ما از رویدادهای هنری محلی حمایت می کنیم برای روابط عمومی خوب است
[ترجمه ترگمان]ما از رویداده ای هنری محلی حمایت می کنیم؛ برای روابط عمومی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Nicky's job as a public relations director involves spending quite a lot of time with other people.
[ترجمه گوگل]شغل نیکی به عنوان مدیر روابط عمومی شامل گذراندن زمان زیادی با افراد دیگر است
[ترجمه ترگمان]کار نیکی به عنوان مدیر روابط عمومی مستلزم صرف زمان زیادی با افراد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A Brazilian public relations firm has brought some fizz into his campaign.
[ترجمه گوگل]یک شرکت روابط عمومی برزیلی در کمپین انتخاباتی او رونق ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]یک شرکت روابط عمومی برزیلی پیشنهاداتی را وارد مبارزات خود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The public relations machine covered up the firm's heavy losses.
[ترجمه گوگل]دستگاه روابط عمومی زیان های سنگین شرکت را سرپوش گذاشت
[ترجمه ترگمان]ماشین روابط عمومی خسارات سنگین شرکت را پوشش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sponsoring the local team is good for public relations.
[ترجمه گوگل]حمایت مالی از تیم محلی برای روابط عمومی خوب است
[ترجمه ترگمان]Sponsoring تیم محلی برای روابط عمومی خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. George is a public relations officer for The John Bennett Trust.
[ترجمه گوگل]جورج یک افسر روابط عمومی برای The John Bennett Trust است
[ترجمه ترگمان]جورج یک افسر روابط عمومی برای بنیاد جان بنت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Even worse, some think public relations stands in the way of getting at the real facts.
[ترجمه گوگل]حتی بدتر از آن، برخی فکر می کنند که روابط عمومی مانع دستیابی به حقایق واقعی می شود
[ترجمه ترگمان]حتی بدتر از آن، برخی فکر می کنند که روابط عمومی در راه رسیدن به حقایق واقعی ایستاده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In theory it was mainly a public relations job.
[ترجمه گوگل]در تئوری، این کار عمدتاً یک شغل روابط عمومی بود
[ترجمه ترگمان]در نظریه، این یک شغل روابط عمومی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید