pubic bone

جمله های نمونه

1. Stress incontinence; Laparoscopy; Pubic bone behind bladder neck sling operation.
[ترجمه گوگل]بی اختیاری استرسی؛ لاپاراسکوپی؛ استخوان شرمگاهی پشت عمل اسلینگ گردن مثانه
[ترجمه ترگمان]بی اختیاری فوری؛ Laparoscopy؛ استخوان pubic پشت گردن مثانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your partner's pubic bone will rest on top of yours so that the base of his penis presses on your clitoris.
[ترجمه گوگل]استخوان شرمگاهی همسرتان روی استخوان شما قرار می گیرد تا پایه آلت تناسلی او روی کلیتوریس شما فشار بیاورد
[ترجمه ترگمان]مغز شما در بالاترین نقطه شما قرار خواهد گرفت تا پایه of به قسمت حساس آلت تناسلی شما فشار بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The rectus abdominus running from the chest down to the pubic bone creates a sheath around the torso to stabilize it.
[ترجمه گوگل]رکتوس شکم که از قفسه سینه به سمت پایین به سمت استخوان شرمگاهی حرکت می کند، غلافی در اطراف تنه ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند
[ترجمه ترگمان]استخوان جناغ سینه که از سینه به سمت استخوان عمومی کشیده می شود، غلاف دار اطراف نیم تنه را ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just like you don't see all of a big oak tree above ground, you don't see the root of your penis tucked up inside your pelvis and attached to your pubic bone.
[ترجمه گوگل]همانطور که تمام یک درخت بلوط بزرگ را در بالای زمین نمی بینید، نمی بینید که ریشه آلت تناسلی خود در داخل لگن جمع شده و به استخوان شرمگاهی شما چسبیده است
[ترجمه ترگمان]درست مثل وقتی که همه یک درخت بلوط بزرگ را بالای زمین نمی بینید، اما ریشه penis که داخل لگن شما بالا زده و به استخوان your متصل است را نخواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She began taking off her uniform, then stood there, hands cupped over her breasts, crouching at the pubic bone.
[ترجمه گوگل]او شروع به درآوردن یونیفورم خود کرد، سپس همانجا ایستاد، دستانش را روی سینه هایش بسته بود و روی استخوان شرمگاهی خمیده بود
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را دراورد، سپس همان جا ایستاد، دست هایش را روی سینه هایش گذاشته بود و روی استخوان زانو خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Towards the end of the first trimester, your fetus is so large that filled the entire uterus, if you gently touching the upper edge of your pubic bone, you will touch the uterus.
[ترجمه گوگل]در اواخر سه ماهه اول، جنین شما آنقدر بزرگ است که تمام رحم را پر کرده است، اگر به آرامی لبه بالایی استخوان شرمگاهی خود را لمس کنید، رحم را لمس خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]در اواخر سه ماه اول، جنین تو انقدر بزرگ است که تمام رحم را پر کرده، اگر به آرامی قسمت بالای استخوان your را لمس کنی، تو رحم را لمس خواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. XI. Techniques, which land below the belt may score, as long as they are above the pubic bone.
[ترجمه گوگل]XI تکنیک‌هایی که زیر کمربند قرار می‌گیرند، تا زمانی که بالای استخوان شرمگاهی باشند، ممکن است امتیاز بگیرند
[ترجمه ترگمان]روش های XI که در پایین کمر قرار دارند ممکن است امتیاز بگیرند، تا زمانی که از استخوان عمومی بالاتر باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You will contact a spongy area of tissue just under the pubic bone, behind the clitoris.
[ترجمه گوگل]شما با یک ناحیه اسفنجی از بافت درست زیر استخوان شرمگاهی، پشت کلیتوریس تماس خواهید گرفت
[ترجمه ترگمان]شما با یک منطقه اسفنجی از بافت درست زیر استخوان عمومی پشت the تماس خواهید داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Draw the tailbone down toward the floor and lift your pubic bone toward your navel.
[ترجمه گوگل]دنبالچه را به سمت پایین بکشید و استخوان شرمگاهی را به سمت ناف بلند کنید
[ترجمه ترگمان]the رو به سمت زمین بکش و استخوان your رو به سمت ناف تو ببر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As in all twists, the twisting action of Bharadvajasana begins in your pelvis, from your pubic bone, and moves upward.
[ترجمه گوگل]مانند تمام پیچ‌ها، عمل پیچشی بهارادواجاسانا از لگن، از استخوان شرمگاهی شروع می‌شود و به سمت بالا حرکت می‌کند
[ترجمه ترگمان]همچنان که در همه می پیچید، حرکت چرخشی of در لگن شما شروع می شود و به سمت بالا حرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. You can feel this connection between your clit and the pubic bone by rolling your finger across the area; it feels somewhat like a soda straw (and feels firmer when you’re aroused).
[ترجمه گوگل]شما می توانید این ارتباط بین کلیشه و استخوان شرمگاهی را با چرخاندن انگشت خود در سراسر ناحیه احساس کنید تا حدودی شبیه نی نوشابه است (و وقتی برانگیخته می شوید سفت تر می شود)
[ترجمه ترگمان]شما می توانید این ارتباط بین clit و استخوان عمومی را با چرخاندن انگشت خود در سراسر منطقه احساس کنید؛ کمی شبیه به یک نی سودا است (و وقتی شما تحریک می شوید احساس firmer می کند)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A slight rotation of the wrist should be all you need to get past her pubic bone and inside her vagina.
[ترجمه گوگل]یک چرخش جزئی مچ دست باید تمام چیزی باشد که برای عبور از استخوان شرمگاهی و داخل واژن او نیاز دارید
[ترجمه ترگمان]یه چرخش کوچیک مچ باید تمام چیزی باشه که تو نیاز داری که از استخون هاش رد بشی و تو واژن اون باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It can also be achieved when the man is on top if the man positions himself high enough so that his pubic bone presses against his partner's clitoral area.
[ترجمه گوگل]همچنین زمانی که مرد در بالا قرار دارد می‌توان به آن دست یافت، اگر مرد خود را به اندازه‌ای بالا قرار دهد که استخوان شرمگاهی او به ناحیه کلیتورال همسرش فشار بیاورد
[ترجمه ترگمان]هم چنین زمانی می تواند به دست آید که مرد به حد کافی خود را بالا نگه دارد تا استخوان عمومی او در برابر ناحیه clitoral شریک شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Your doctor should be measuring the distance between your pubic bone and the top of your uterus (fundus) at each appointment from here on out.
[ترجمه گوگل]پزشک شما باید در هر قرار ملاقات از اینجا به بعد، فاصله بین استخوان شرمگاهی و بالای رحم شما (فندوس) را اندازه گیری کند
[ترجمه ترگمان]پزشک شما باید فاصله بین استخوان عمومی شما و بالای رحم شما را در هر قرار ملاقات از اینجا در اینجا اندازه گیری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pubis, front part of either of the hipbones that form the front arch of the pelvis (anatomy)

پیشنهاد کاربران

بپرس