pubic

/ˈpjuːbɪk//ˈpjuːbɪk/

معنی: زهاری، شرمگاهی
معانی دیگر: pubescent لابلوغی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, pertaining to, or located in the area of the lower abdomen that includes the front portion of the pelvis.

جمله های نمونه

1. pubic hair
موی شرمگاه،موی زهار

2. Pubic officers are the servats and agents of the people, to execute the laws which the people have made.
[ترجمه گوگل]افسران عمومی خدمتگزاران و کارگزاران مردم برای اجرای قوانینی هستند که مردم وضع کرده اند
[ترجمه ترگمان]افسران pubic، servats و عمال مردم هستند تا قوانینی را که مردم ساخته اند به اجرا درآورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At puberty, pubic hair develops and girls begin to menstruate.
[ترجمه گوگل]در سن بلوغ، موهای ناحیه تناسلی ایجاد می شود و دختران شروع به قاعدگی می کنند
[ترجمه ترگمان]در سن بلوغ، موهای pubic رشد می کنند و دخترها شروع به menstruate می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Among people, the pubic louse is usually spread by sexual contact, but the gorilla louse could have been contracted in some other way.
[ترجمه گوگل]در بین مردم، شپش شرمگاهی معمولاً از طریق تماس جنسی پخش می‌شود، اما شپش گوریل می‌توانست به روش دیگری نیز مبتلا شده باشد
[ترجمه ترگمان]در بین مردم، شپش عمومی معمولا با تماس جنسی پخش می شود، اما شپش گوریل می تواند به روش دیگری منقبض شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The human pubic louse, on the other hand, is related to the gorilla louse, from which it parted company some 13 million years ago.
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر شپش شرمگاهی انسان به شپش گوریل مربوط می شود که حدود 13 میلیون سال پیش از آن جدا شد
[ترجمه ترگمان]از طرف دیگر، شپش عمومی انسان مربوط به شپش گوریل است که حدود ۱۳ میلیون سال پیش از آن جدا شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. To discus the relationship between pubic symphysis disruption and pelvic volume with unstable pelvic fractures.
[ترجمه گوگل]بررسی رابطه بین اختلال سمفیز شرمگاهی و حجم لگن با شکستگی های ناپایدار لگن
[ترجمه ترگمان]برای بحث در مورد رابطه بین قطع رابطه بین عمومی و لگن با شکستگی لگن ناپایدار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. B: I think we should hire a pubic rslations firm to promote our product.
[ترجمه گوگل]ب: من فکر می کنم ما باید یک شرکت ارتباطات عمومی برای تبلیغ محصول خود استخدام کنیم
[ترجمه ترگمان]B: من فکر می کنم ما باید یک شرکت rslations عمومی را برای ترویج محصول مان استخدام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Moreover, she can press down on the man's pubic region so that her clitoris is sensitized by rubbing on his skin.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، او می‌تواند روی ناحیه شرمگاهی مرد فشار بیاورد تا کلیتوریس او با مالیدن روی پوست او حساس شود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، او می تواند بر روی منطقه عمومی مرد فشار وارد کند به طوری که clitoris با مالش دادن روی پوست او مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Is pubic Sao itchs to get disease of department of gynaecology? Clean with potassium permanganate go?
[ترجمه گوگل]آیا سائو ناحیه تناسلی برای ابتلا به بیماری بخش زنان خارش دارد؟ با پرمنگنات پتاسیم پاک کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا سائو itchs قصد داشت تا بیماری of را به دست آورد؟ با پتاسیم permanganate تمیز می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Does your man tweeze his eyebrows, trim his pubic hairs or use face moisturizers?
[ترجمه گوگل]آیا مرد شما ابروهایش را موچین می کند، موهای ناحیه تناسلی خود را کوتاه می کند یا از مرطوب کننده های صورت استفاده می کند؟
[ترجمه ترگمان]مرد شما ابروهایش را بالا برد، موهای his را صاف کرد یا از صورت moisturizers استفاده کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Conclusions It is an ideal way to treat pubic symphysis separation with reconstruction plate fixation.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری این یک راه ایده آل برای درمان جداسازی سمفیز شرمگاهی با تثبیت صفحه بازسازی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری یک روش ایده آل برای درمان جدایی بین عمومی با تثبیت بشقاب بازسازی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. To observe biological characteristics including growth and phenotype of rat pubic symphysis chondrocytes cultured in vitro.
[ترجمه گوگل]برای مشاهده ویژگی‌های بیولوژیکی از جمله رشد و فنوتیپ سلول‌های غضروفی سمفیز شرمگاهی موش‌های صحرایی کشت‌شده در شرایط آزمایشگاهی
[ترجمه ترگمان]برای مشاهده ویژگی های زیستی از جمله رشد و فنوتیپ رنگ موش، symphysis در آزمایشگاه کشت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rectus abdominus running from the chest down to the pubic bone creates a sheath around the torso to stabilize it.
[ترجمه گوگل]رکتوس شکم که از قفسه سینه به سمت پایین به سمت استخوان شرمگاهی حرکت می کند، غلافی در اطراف تنه ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند
[ترجمه ترگمان]استخوان جناغ سینه که از سینه به سمت استخوان عمومی کشیده می شود، غلاف دار اطراف نیم تنه را ایجاد می کند تا آن را تثبیت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The that regiment outward outward iciness in fact baking hot flame finally had premier regiment regression pubic region.
[ترجمه گوگل]آن هنگ بیرونی یخ زدگی در واقع پخت شعله داغ در نهایت دارای برتری هنگ رگرسیون ناحیه شرمگاهی بود
[ترجمه ترگمان]در واقع، این هنگ در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در واقع در قسمت اعظم این هنگ، در واقع در قسمت اعظم این هنگ، آتش گرمی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زهاری (صفت)
pubescent, pubic

شرمگاهی (صفت)
pubescent, pubic

انگلیسی به انگلیسی

• of the pubis, pertaining to the two bones that form the front arch of the pelvis (anatomy)
pubic means relating to the area just above a person's genitals.

پیشنهاد کاربران

موهای زائد اعضای تناسلی
مردم
شرمگاهی , مربوط به نواحی جنسی
# the pubic area
# At puberty, pubic hair develops
قسمت های جنسی و شرمگاهی بدن انسان و حیوانات

بپرس