pubescence

/pjuːˈbesəns//pjuːˈbesns/

معنی: بلوغ، سن بلوغ، رویش مو در پشت زهار
معانی دیگر: برنایی، سن بلوه، بلوه

جمله های نمونه

1. The gene controlling pubescence color(t)could be located on the extrachromosome of the new trisomic.
[ترجمه گوگل]ژن کنترل کننده رنگ بلوغ (t) می تواند در خارج کروموزوم تریزومی جدید قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]ژن های کنترل ژن pubescence (t)را می توان بر روی extrachromosome of جدید قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. There also appeared variations in pubescence growth, pod-bearing and foliar size and shape, etc, which expanded the sources of soybean germplasm.
[ترجمه گوگل]همچنین تغییراتی در رشد بلوغ، اندازه و شکل برگی و غیره ظاهر شد که منابع ژرم پلاسم سویا را گسترش داد
[ترجمه ترگمان]همچنین تفاوت هایی در رشد pubescence، bearing پوسته و شکل و شکل و غیره وجود داشت که منابع of سویا را گسترش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In general, the purely mechanical effects of the pubescence depend on four main characteristics of the trichomes: density, erectness, length, and shape.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، اثرات صرفا مکانیکی بلوغ به چهار ویژگی اصلی تریکوم ها بستگی دارد: تراکم، عمودی، طول و شکل
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، اثرات صرفا مکانیکی of به چهار ویژگی اصلی of بستگی دارد: چگالی، erectness، طول و شکل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Distribution characteristics of leaf pubescence on leaf blade and hull pubescence on hull were observed under an optical microscope.
[ترجمه گوگل]ویژگی های توزیع بلوغ برگ بر روی تیغه برگ و بلوغ پوسته روی پوسته زیر میکروسکوپ نوری مشاهده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی های توزیع برگ برگ بر روی تیغه برگ و بدنه کشتی بر روی بدنه در زیر میکروسکوپ نوری مشاهده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Antennae yellowish brown thinly clothed with grey pubescence, scape and 2nd segments dark reddish brown, apex of 3rd to 10th segments pitchy .
[ترجمه گوگل]آنتن‌ها قهوه‌ای مایل به زرد نازک با بلوغ خاکستری پوشیده شده‌اند، قسمت‌های دوم قهوه‌ای مایل به قرمز تیره، راس بخش‌های 3 تا 10 تیره است
[ترجمه ترگمان]thinly زرد مایل به زرد با clothed خاکستری، scape و دومین قسمت قهوه ای مایل به قرمز، نوک سوم تا ۱۰ بخش pitchy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Leaf blade thinly leathery; fruit with coarse pubescence.
[ترجمه گوگل]تیغه برگ چرمی نازک؛ میوه با بلوغ درشت
[ترجمه ترگمان]تیغه نازک و چرم مانند میوه و میوه خشک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For the same variety, leaf pubescence had a higher density but a shorter length on reverse side than on obverse side.
[ترجمه گوگل]برای همان رقم، بلوغ برگ تراکم بالاتر اما طول کوتاه‌تری در سمت عقب نسبت به سمت مقابل داشت
[ترجمه ترگمان]برای انواع یک سان، pubescence برگ دارای چگالی بالاتر اما طول کوتاه تر نسبت به سمت چپ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is conceivable that pubescence forms a barrier, particularly for young nymphs.
[ترجمه گوگل]می توان تصور کرد که بلوغ مانعی را تشکیل می دهد، به ویژه برای پوره های جوان
[ترجمه ترگمان]قابل تصور است که pubescence یک مانع را به ویژه برای پری های جوان تشکیل دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Hull pubescence scattered irregularly on the whole hull with distinct length.
[ترجمه گوگل]بلوغ بدنه به طور نامنظم در کل بدنه با طول مشخص پراکنده شده است
[ترجمه ترگمان]هال به طور نامنظم به طور نامنظم روی بدنه با طول متمایز پخش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Scutellum covered with yellow pubescence.
[ترجمه گوگل]اسکاتلوم با بلوغ زرد پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]scutellum با pubescence زرد پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leaf blade usually oblong to ovate, cordate or nearly so at base; leaf and fruit without pubescence .
[ترجمه گوگل]تیغه برگ معمولاً در قاعده مستطیل تا بیضی شکل، قلب دار یا تقریباً به همین شکل است برگ و میوه بدون بلوغ
[ترجمه ترگمان]تیغه برگ معمولا به ovate، cordate یا تقریبا به همین ترتیب در پایه، برگ و میوه بدون pubescence است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Using some cultivars, such as Fuding Dahaocha and Fuan Dabaicha, which were suitable for processing white tea, the biochemical compositions of tender shoots and pubescence were determined.
[ترجمه گوگل]با استفاده از برخی ارقام مانند Fuding Dahaocha و Fuan Dabaicha که برای فرآوری چای سفید مناسب بودند، ترکیبات بیوشیمیایی شاخه های حساس و بلوغ مشخص شد
[ترجمه ترگمان]با استفاده از نوع cultivars، مانند Fuding Dahaocha و Fuan Dabaicha، که برای فرآوری چای سفید مناسب بودند، ترکیبات بیوشیمیایی شاخه های نازک و pubescence مشخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Acne is an inflammation of the skin that can form in adulthood just as easily as it forms in pubescence .
[ترجمه گوگل]آکنه التهاب پوستی است که می تواند در بزرگسالی به همان راحتی که در سن بلوغ ایجاد می شود، ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]آکنه التهاب پوست است که می تواند در بزرگسالی به همان راحتی که در pubescence شکل می گیرد، شکل بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بلوغ (اسم)
maturity, adolescence, puberty, maturation, pubescence, nubility

سن بلوغ (اسم)
puberty, pubescence, age

رویش مو در پشت زهار (اسم)
pubescence

انگلیسی به انگلیسی

• state of being sexually mature

پیشنهاد کاربران

بپرس