ptarmigan

/ˈtɑːrmɪɡən//ˈtɑːmɪɡən/

معنی: باقرقره
معانی دیگر: (جانور شناسی) تارمیگان (جنس lagopus که از پرندگان شمالی هستند)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: ptarmigan, ptarmigans
• : تعریف: any of a variety of grouse that are found in cold, northern regions, and whose brown plumage is replaced by white in the winter.

جمله های نمونه

1. In general terms, the snow geese and ptarmigan feed mainly on vegetation.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، غازهای برفی و پتارمگان عمدتاً از پوشش گیاهی تغذیه می کنند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، جوجه های برفی و هوبره به طور عمده بر پوشش گیاهی تغذیه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Ptarmigan was closed, and so I walked down beneath the ski-tow towards the road.
[ترجمه گوگل]پترمیگان بسته بود و من از زیر یدک کش اسکی به سمت جاده رفتم
[ترجمه ترگمان]کشتی Ptarmigan بسته بود و بنابراین من از زیر چوب اسکی که به طرف جاده حرکت کرده بودم پایین رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Ptarmigan seems to be following a strategy similar to that adopted by Mr Wilbraham in 198
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد Ptarmigan استراتژی مشابهی را دنبال می کند که توسط آقای Wilbraham در سال 198 اتخاذ شد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که Ptarmigan یک استراتژی مشابه با اتخاذ شده توسط آقای Wilbraham در ۱۹۸ را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He came upon a valley where rock ptarmigan rose on whirring wings from the ledges and muskegs .
[ترجمه گوگل]او به دره ای رسید که در آن پتارمیگان صخره ای با بال های چرخان از تاقچه ها و مشک ها برخاست
[ترجمه ترگمان]او به دره رسید که در آن هوبره بزرگ بال بال بال بال بال بال بال بال بال بال بال بال بال درآورده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But one summer, somewhere between the top of Ptarmigan Mountain and the bottom, Babay lost his shoe.
[ترجمه گوگل]اما یک تابستان، جایی بین بالای کوه پترمیگان و پایین، بابای کفشش را گم کرد
[ترجمه ترگمان]اما یک تابستان، جایی بین کوه و کوه و ته، Babay کفشش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The mother ptarmigan beat about him with great outcry.
[ترجمه گوگل]مادر پترمیگان با فریاد شدیدی در مورد او کتک زد
[ترجمه ترگمان]مادر هوبره را به صدا درآورد و او را به صدا درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The willow ptarmigan in Ireland, for example, has a slightly different plumage than the willow ptarmigan in Scotland, which differs in turn from the one in Finland.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، پتارمیگان بید در ایرلند، دارای پرهای کمی متفاوت از پتارمیگان بید در اسکاتلند است که به نوبه خود با فنلاند متفاوت است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، ptarmigan در ایرلند پره ای بسیار متفاوتی از the willow در اسکاتلند دارد که در عوض از فنلاند نیز متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But he could not stop, for the mother ptarmigan was running on.
[ترجمه گوگل]اما او نمی توانست متوقف شود، زیرا پترمیگان مادر در حال دویدن بود
[ترجمه ترگمان]اما او نمی توانست توقف کند زیرا هوبره بزرگ هوبره را به سوی خود می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Those interviewed spoke of a change in the range of species of mammals (moose and beaver) as well as a decrease in the number of some bird species (ptarmigan).
[ترجمه گوگل]مصاحبه شوندگان از تغییر در دامنه گونه های پستانداران (گوزن و بیش از حد) و همچنین کاهش تعداد برخی از گونه های پرندگان (پترمیگان) صحبت کردند
[ترجمه ترگمان]آن هایی که مصاحبه کردند از تغییر در گستره گونه های پستانداران (گوزن شمالی و سگ آبی)و همچنین کاهش تعداد گونه های پرندگان (هوبره)صحبت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The broken shell of a recently-hatched ptarmigan egg rests on the ground near Tebay Lakes, Alaska.
[ترجمه گوگل]پوسته شکسته یک تخم پتارمگان که به تازگی از تخم خارج شده است، روی زمین در نزدیکی دریاچه های تبی، آلاسکا قرار دارد
[ترجمه ترگمان]پوسته شکسته یک تخم هوبره که به تازگی از تخم بیرون آمده در نزدیکی دریاچه های Tebay واقع در آلاسکا قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He could take a ptarmigan from its nest, kill a rabbit as it slept, and snap in mid-air the little chipmunks fleeing a second too late for the trees.
[ترجمه گوگل]او می‌توانست یک پتارمگان را از لانه‌اش بیرون بیاورد، یک خرگوش را هنگام خواب بکشد، و سنجاب‌های کوچکی را که یک ثانیه دیرتر از درختان فرار می‌کنند، در هوا بکوبد
[ترجمه ترگمان]سنجاب را از لونه آن بیرون می اورد و خرگوش را همان طور که خوابیده بود بکشد و در میان هوا سنجاب کوچکی را که برای چند ثانیه دیگر دیر کرده بود، از بین ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A black fox came toward him, carrying a ptarmigan in his mouth.
[ترجمه گوگل]روباه سیاهی به سمت او آمد و پتارمگانی در دهان داشت
[ترجمه ترگمان]روباه سیاهی به طرف او آمد و هوبره را در دهان گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ptarmigan is a bird in the grouse family and chicks have feathers with intricate yellow, brown, grey, and chestnut patterns during the first weeks of life.
[ترجمه گوگل]پترمیگان پرنده ای از خانواده باقرقره ها است و جوجه ها در هفته های اول زندگی پرهایی با طرح های پیچیده زرد، قهوه ای، خاکستری و شاه بلوطی دارند
[ترجمه ترگمان]جوجه های هوبره در طول نخستین هفته های زندگی پر از پره ای زرد، قهوه ای، خاکستری و بلوطی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The common ptarmigan (Lagopus lagopus) of Arctic regions, having brownish plumage that turns white in winter.
[ترجمه گوگل]پتارمگان معمولی (Lagopus lagopus) نواحی قطب شمال، دارای پرهای قهوه ای رنگ است که در زمستان سفید می شود
[ترجمه ترگمان]پرنده معمولی (Lagopus lagopus)از مناطق قطبی، دارای پره ای قهوه ای مایل به سفید در زمستان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باقرقره (اسم)
ptarmigan

انگلیسی به انگلیسی

• any of several species of bird from the grouse family

پیشنهاد کاربران

A form of arctic grouse
یک نوع خروس سیاه قطب شمال
یک نوع خروس سیاه قطب شمال

بپرس