psychotomimetic


داروی روان پریشی زا، وابسته به روان پریشی زایی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: pertaining to or designating drugs that tend to cause symptoms of a psychotic state.

پیشنهاد کاربران

مربوط به روان درمانی، افکننده ی روانی
مثال: Some substances are considered psychotomimetic and can induce hallucinations.
برخی مواد به عنوان افکننده های روانی محسوب می شوند و می توانند وهم زایی ایجاد کنند.

بپرس