🔸 معادل فارسی:
حمله ی روان پریشی / رویداد روان پریشی
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – بالینی ) :**
یک دوره ی مشخص و محدود از روان پریشی که فرد در آن ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He experienced a psychotic episode after heavy drug use. *
او پس از مصرف سنگین مواد دچار حمله ی روان پریشی شد.
2. ** ( علائم – روان شناختی ) :**
شامل توهم ها ( hallucinations ) ، هذیان ها ( delusions ) ، و تفکر یا گفتار آشفته.
مثال: *During a psychotic episode, people may hear voices or believe false ideas. *
در طول حمله ی روان پریشی، افراد ممکن است صداهایی بشنوند یا باورهای نادرست داشته باشند.
3. ** ( زمینه – اعتیاد ) :**
ممکن است ناشی از مصرف مواد ( مانند آمفتامین ها، کوکائین، کانابیس یا الکل ) باشد که به آن **substance - induced psychotic episode** می گویند.
مثال: *Substance - induced psychotic episodes are common in stimulant abuse. *
حملات روان پریشی ناشی از مواد در سوءمصرف محرک ها رایج است.
- - -
🔸 مترادف ها:
psychotic break – psychosis attack – acute psychosis – mental breakdown
- - -
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در انگلیسی، *psychotic episode* معمولاً در زمینه ی بالینی و درمانی استفاده می شود و به یک رویداد مشخص اشاره دارد، نه وضعیت دائمی.
حمله ی روان پریشی / رویداد روان پریشی
- - -
🔸 تعریف ها:
1. ** ( پزشکی – بالینی ) :**
یک دوره ی مشخص و محدود از روان پریشی که فرد در آن ارتباط خود را با واقعیت از دست می دهد.
... [مشاهده متن کامل]
مثال: *He experienced a psychotic episode after heavy drug use. *
او پس از مصرف سنگین مواد دچار حمله ی روان پریشی شد.
2. ** ( علائم – روان شناختی ) :**
شامل توهم ها ( hallucinations ) ، هذیان ها ( delusions ) ، و تفکر یا گفتار آشفته.
مثال: *During a psychotic episode, people may hear voices or believe false ideas. *
در طول حمله ی روان پریشی، افراد ممکن است صداهایی بشنوند یا باورهای نادرست داشته باشند.
3. ** ( زمینه – اعتیاد ) :**
ممکن است ناشی از مصرف مواد ( مانند آمفتامین ها، کوکائین، کانابیس یا الکل ) باشد که به آن **substance - induced psychotic episode** می گویند.
مثال: *Substance - induced psychotic episodes are common in stimulant abuse. *
حملات روان پریشی ناشی از مواد در سوءمصرف محرک ها رایج است.
- - -
🔸 مترادف ها:
- - -
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در انگلیسی، *psychotic episode* معمولاً در زمینه ی بالینی و درمانی استفاده می شود و به یک رویداد مشخص اشاره دارد، نه وضعیت دائمی.