1. His dislike of women bordered on the psychotic.
[ترجمه گوگل]بیزاری او از زنان در حد افراد روان پریش بود
[ترجمه ترگمان]بیزاری از زنان در کنار یک زن روانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیزاری از زنان در کنار یک زن روانی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. A religious psychotic in Las Vegas has killed four people.
[ترجمه گوگل]یک روان پریش مذهبی در لاس وگاس چهار نفر را کشت
[ترجمه ترگمان]یک psychotic روانی در لاس وگاس چهار نفر را کشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک psychotic روانی در لاس وگاس چهار نفر را کشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. A number of factors may then precipitate a psychotic episode, including emotionally arousing events and a stressful environment.
[ترجمه گوگل]سپس تعدادی از عوامل ممکن است یک دوره روان پریشی را تسریع کنند، از جمله رویدادهای تحریک کننده عاطفی و یک محیط استرس زا
[ترجمه ترگمان]سپس تعدادی از عوامل ممکن است یک اپیزود روان روانی از جمله احساسات برانگیختن احساسات و یک محیط پر استرس را ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس تعدادی از عوامل ممکن است یک اپیزود روان روانی از جمله احساسات برانگیختن احساسات و یک محیط پر استرس را ایجاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She was also psychotic, seemed to recognize no one, talked constantly in meaningless sequences.
[ترجمه گوگل]او همچنین روان پریش بود، به نظر می رسید هیچ کس را نمی شناخت، مدام در سکانس های بی معنی صحبت می کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین روانی بود، انگار کسی را نمی شناخت، مدام در رویداده ای بی معنی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنین روانی بود، انگار کسی را نمی شناخت، مدام در رویداده ای بی معنی صحبت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. She was raised by a lawyer whose psychotic behavior centered on the girl.
[ترجمه گوگل]او توسط وکیلی بزرگ شد که رفتارهای روان پریشی او بر روی دختر متمرکز بود
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه وکیل بزرگ شد که اون دختر روانی روی دختره متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه وکیل بزرگ شد که اون دختر روانی روی دختره متمرکز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Most of the psychotic episodes experienced by people using Halcion involved high doses for extended periods of time.
[ترجمه گوگل]اکثر دورههای روان پریشی که توسط افرادی که از هالسیون استفاده میکنند تجربه کردهاند، شامل دوزهای بالا برای دورههای زمانی طولانی میشوند
[ترجمه ترگمان]بیشتر این اختلالات روانی توسط افرادی که از Halcion در دوزهای بالا برای مدت زمان طولانی استفاده می کنند، تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیشتر این اختلالات روانی توسط افرادی که از Halcion در دوزهای بالا برای مدت زمان طولانی استفاده می کنند، تجربه می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. That's not to say you turn psychotic or start sleeping with men or crawl around the place in a wheelchair.
[ترجمه گوگل]این بدان معنا نیست که روان پریشی شده اید یا شروع به خوابیدن با مردان کرده اید یا با ویلچر در اطراف محل خزیده اید
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که تو دیوانه شدی یا با مردها می خوابی یا با ویلچر می خوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این به این معنی نیست که تو دیوانه شدی یا با مردها می خوابی یا با ویلچر می خوابی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The bulk of his clients comprise severely disturbed psychotic patients from nearby villages and towns.
[ترجمه گوگل]اکثر مراجعین او را بیماران روان پریشی از روستاها و شهرهای اطراف تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]بخش عمده مشتریان او از روستاهای نزدیک و روستاهای نزدیک به شدت دچار اختلال روانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بخش عمده مشتریان او از روستاهای نزدیک و روستاهای نزدیک به شدت دچار اختلال روانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The second is that his treatment of psychotic patients fulfils most of the criteria for an ideal milieu therapy.
[ترجمه گوگل]دوم این است که درمان او با بیماران روان پریشی اکثر معیارهای یک محیط درمانی ایده آل را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]دومین موضوع این است که درمان بیماران روانی، بیشتر معیارها را برای یک روش درمانی ایده آل به کار می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دومین موضوع این است که درمان بیماران روانی، بیشتر معیارها را برای یک روش درمانی ایده آل به کار می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It's then that you realise he keeps his psychotic tendencies hidden, only to be let out onstage.
[ترجمه گوگل]آن وقت است که متوجه میشوید او تمایلات روان پریشی خود را پنهان نگه میدارد و فقط روی صحنه رها میشود
[ترجمه ترگمان]سپس متوجه می شود که تمایلات جنون آمیز او را پنهان نگه می دارد، فقط برای بیرون رفتن روی صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس متوجه می شود که تمایلات جنون آمیز او را پنهان نگه می دارد، فقط برای بیرون رفتن روی صحنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Psychotic illness itself is frequently a discontinuous event and mostly inimical to organised thought.
[ترجمه گوگل]خود بیماری روان پریشی اغلب یک رویداد ناپیوسته و عمدتاً با افکار سازمان یافته دشمنی می کند
[ترجمه ترگمان]خود بیماری اغلب یک رویداد ناپیوسته و اغلب مغایر با افکار سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود بیماری اغلب یک رویداد ناپیوسته و اغلب مغایر با افکار سازمان یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. First, it is clear that psychotic illness involves, if nothing else, a serious disruption of brain activity.
[ترجمه گوگل]اولاً، واضح است که بیماری روانپریشی، اگر هیچ چیز دیگری، مختلی جدی در فعالیت مغز نباشد، به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، واضح است که بیماری روانی شامل اختلال جدی فعالیت مغزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، واضح است که بیماری روانی شامل اختلال جدی فعالیت مغزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Over 70 percent of both groups were considered psychotic, with rather more men schizophrenic and rather more women suffering affective psychosis.
[ترجمه گوگل]بیش از 70 درصد از هر دو گروه روان پریشی در نظر گرفته شدند، با تعداد بیشتری از مردان اسکیزوفرنی و زنان بیشتر از روانپریشی عاطفی رنج می بردند
[ترجمه ترگمان]بیش از ۷۰ درصد از هر دو گروه، روان پریشی در نظر گرفته می شوند و بیشتر زنان مبتلا به اسکیزوفرنی هستند و بیشتر زنان از جنون عاطفی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بیش از ۷۰ درصد از هر دو گروه، روان پریشی در نظر گرفته می شوند و بیشتر زنان مبتلا به اسکیزوفرنی هستند و بیشتر زنان از جنون عاطفی رنج می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The authors concluded that creativity and psychotic symptomatology do indeed reflect equivalent forms of cognitive processing.
[ترجمه گوگل]نویسندگان به این نتیجه رسیدند که خلاقیت و علائم روان پریشی در واقع منعکس کننده اشکال معادل پردازش شناختی هستند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان نتیجه گرفتند که خلاقیت و symptomatology روانی در واقع نشان دهنده شکل های هم ارز پردازش شناختی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نویسندگان نتیجه گرفتند که خلاقیت و symptomatology روانی در واقع نشان دهنده شکل های هم ارز پردازش شناختی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. It appears to apply also, for example, to psychotic delusions.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که برای مثال در مورد هذیان های روانی نیز کاربرد دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که به طور مثال به توهمات روانی نیز اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که به طور مثال به توهمات روانی نیز اعمال می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید