psychophysics


معنی: مبحی روابط روانوماده، علم روابط میان روان وتن
معانی دیگر: (بخشی از روان شناسی که با رابطه ی روان با پدیده های فیزیکی سر و کار دارد) روان فیزیک، علم روابط میان روان شناسی وفیزیک، مبحک روابط روان وماده

جمله های نمونه

1. Few of Fechner's ideas have survived in modern psychophysics and yet Fechner's obsession with measurement lives on today in many areas of psychology.
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از ایده‌های فچنر در روان‌فیزیک مدرن باقی مانده‌اند و با این حال وسواس فچنر در اندازه‌گیری امروزه در بسیاری از زمینه‌های روان‌شناسی ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از ایده های Fechner در دنیای مدرن به حیات خود ادامه داده اند و با این حال علاقه به اندازه گیری امروزه در بسیاری از مناطق روان شناسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Cortical plasticity . Motor psychophysics and computational approaches to motor control, and motor planning.
[ترجمه گوگل]پلاستیسیته قشر مغز روان فیزیک حرکتی و رویکردهای محاسباتی برای کنترل حرکتی و برنامه ریزی حرکتی
[ترجمه ترگمان]cortical پلاستیسیته psychophysics حرکتی و روش های محاسباتی برای کنترل موتور و برنامه ریزی موتور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Weber - Fischna law is a psychophysics formula describing the relationship of stimulus - intensity and stimulus - intensity.
[ترجمه گوگل]وبر - قانون فیشنا یک فرمول روان فیزیک است که رابطه محرک - شدت و محرک - شدت را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]قانون وبر یک فرمول psychophysics است که رابطه بین شدت محرک و شدت محرک را شرح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is a rule in psychophysics: "what is adaptable, exists".
[ترجمه گوگل]یک قاعده در روان فیزیک وجود دارد: "آنچه سازگار است، وجود دارد"
[ترجمه ترگمان]یک قانون در psychophysics وجود دارد: \"چه چیزی سازگار است\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We will describe in some detail psychophysics and physiology of object recognition.
[ترجمه گوگل]ما سایکوفیزیک و فیزیولوژی تشخیص اشیا را با جزئیات توضیح خواهیم داد
[ترجمه ترگمان]ما در برخی از جزئیات و فیزیولوژی به رسمیت شناختن موضوع توضیح خواهیم داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Topics are tackled from multiple standpoints, including optics, psychophysics, computer graphics and computer vision.
[ترجمه گوگل]موضوعات از دیدگاه های متعدد، از جمله اپتیک، روان شناسی، گرافیک کامپیوتری و بینایی کامپیوتر مورد بررسی قرار می گیرند
[ترجمه ترگمان]موضوعات مورد بحث از نقطه نظرات متعدد، شامل optics، psychophysics، گرافیک رایانه ای و بینایی رایانه ای ساخته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Psychophysics might have a name that sounds exciting, but its experimental methods are pretty dull.
[ترجمه گوگل]سایکوفیزیک ممکن است نامی داشته باشد که هیجان انگیز به نظر برسد، اما روش های تجربی آن بسیار کسل کننده هستند
[ترجمه ترگمان]psychophysics ممکن است اسمی داشته باشند که هیجان انگیز به نظر برسد، اما روش های تجربی آن بسیار کسل کننده هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The discipline is a branch of psychophysics in that it is interested in the relation between sensory input stimuli and the behavioural or psychological response that they provoke.
[ترجمه گوگل]این رشته شاخه‌ای از روان‌فیزیک است که به رابطه بین محرک‌های ورودی حسی و پاسخ رفتاری یا روان‌شناختی که آنها برمی‌انگیزند علاقه‌مند است
[ترجمه ترگمان]این رشته شاخه ای از psychophysics است که به ارتباط بین محرکه ای ورودی حسی و واکنش رفتاری یا روان شناختی که آن ها را تحریک می کنند، علاقمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This paper bases on psychophysics theory to discuss the feasibility and some important issues for establishing national musical instruments acoustics standard.
[ترجمه گوگل]این مقاله مبتنی بر نظریه روان‌فیزیک است تا امکان‌سنجی و برخی مسائل مهم برای ایجاد استاندارد ملی آکوستیک آلات موسیقی را مورد بحث قرار دهد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی امکان سنجی و برخی مسائل مهم برای تاسیس استاندارد سازه ای موسیقی ملی می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It was a development for traditional psychophysics method that signal detection theory was led into the field of psychological research.
[ترجمه گوگل]این یک پیشرفت برای روش سنتی روان‌شناسی بود که نظریه تشخیص سیگنال به حوزه تحقیقات روان‌شناختی هدایت شد
[ترجمه ترگمان]این یک پیشرفت برای روش psychophysics سنتی بود که نظریه آشکارسازی سیگنال وارد حوزه تحقیقات روانشناسی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Topics will be tackled from multiple standpoints, including optics, psychophysics, computer graphics and computer vision.
[ترجمه گوگل]موضوعات از دیدگاه های متعدد، از جمله اپتیک، روان شناسی، گرافیک کامپیوتری و بینایی کامپیوتر مورد بررسی قرار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]موضوعات مورد بحث از چندین نقطه نظرات، شامل optics، psychophysics، گرافیک رایانه ای و بینایی رایانه ای ساخته خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To establish a mapping protocol for infants and young children cochlear implant recipient who are not able to finish psychophysics test.
[ترجمه گوگل]هدف ایجاد یک پروتکل نقشه برداری برای نوزادان و کودکان خردسال گیرنده کاشت حلزون که قادر به اتمام آزمایش روان فیزیک نیستند
[ترجمه ترگمان]هدف ایجاد یک پروتکل نقشه برداری برای کودکان و کودکان کم سن و سال حلزونی که قادر به اتمام آزمایش psychophysics نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The present paper has analysed classical threshold theory in psychophysics thereby a fuzzy theory of threshold has been developed.
[ترجمه گوگل]مقاله حاضر به تجزیه و تحلیل نظریه آستانه کلاسیک در روان فیزیک پرداخته است و در نتیجه یک نظریه آستانه فازی ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله نظریه آستانه کلاسیک در psychophysics تحلیل شده است در نتیجه تئوری فازی آستانه توسعه داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Much of the work on modern day pricing theory started in a still obscure field known as psychophysics.
[ترجمه گوگل]بسیاری از کارها بر روی تئوری قیمت گذاری امروزی در زمینه ای هنوز مبهم به نام روان فیزیک آغاز شد
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از کار در نظریه قیمت گذاری روز مدرن در یک زمینه مبهم شناخته شده به نام psychophysics آغاز شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مبحی روابط روانوماده (اسم)
psychophysics

علم روابط میان روان وتن (اسم)
psychophysics

انگلیسی به انگلیسی

• study of the relationship between physical stimuli and the manner in which they are perceived in the mind (psychology)

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: روانفیزیک

⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānfizic

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

روان فیزیک ( شاخه ای از روانشناسی که به بررسی رابطه بین محرک های فیزیکی و پاسخ های روانی می پردازد ) .
psychophysics ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: روان - فیزیک
تعریف: رشته ای که با رابطۀ میان ویژگی های جسمی یک محرک و خصوصیات تجربۀ حسی ناشی از آن و چگونگی انتقال محرک ازطریق گیرنده های حسی به مغز و پردازش آن در مغز سروکار دارد

بپرس