1. Patriotism is a pernicious, psychopathic form of idiocy.
[ترجمه گوگل]میهن پرستی یک شکل مخرب و روانی حماقت است
[ترجمه ترگمان]وطن پرستی، یک نوع pernicious، و نوعی حماقت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He denounced democracy as a psychopathic expression of inferiority and compromise as an aberration that must be crushed out of existence.
[ترجمه گوگل]او دموکراسی را به عنوان یک بیان روانی حقارت و سازش به عنوان انحرافی که باید از وجود درهم شکسته شود، محکوم کرد
[ترجمه ترگمان]وی دموکراسی را به عنوان بیماری روانی تحقیر و سازش محکوم کرد و به عنوان یک محرک جبری که باید از موجودیت رها شود، سازش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Just catch some unsuspecting psychopathic bee, strap it on and watch it go.
[ترجمه گوگل]فقط یک زنبور روان پریش را بگیرید، آن را ببندید و ببینید که چگونه می رود
[ترجمه ترگمان]فقط یک خرده زنبور عسل را بگیر، آن را ببند و آن را تماشا کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Gore was schizoid, suffering from a psychopathic disorder, requiring treatment for many years to come.
[ترجمه گوگل]گور اسکیزوئید بود و از یک اختلال روانپریشی رنج میبرد و سالها به درمان نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]گور schizoid بود که دچار بیماری روانی دچار بیماری روانی شده بود و سال ها به درمان نیاز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His ability to rationalise verged on the psychopathic.
[ترجمه گوگل]توانایی او برای عقلانی کردن به افراد روانپریشی نزدیک شد
[ترجمه ترگمان]توانایی او در اصلاح این بیماری دچار بیماری روانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. So many psychopathic murderers – fortunate to have been under Barker's radical tutelage – had been declared cured and freed.
[ترجمه گوگل]بسیاری از قاتلهای روانپریشی – که خوشبختانه تحت سرپرستی رادیکال بارکر بودند – درمان و آزاد شدند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از بیماری های روانی - خوش شانس - که تحت آموزش های رادیکال Barker قرار گرفته بودند - درمان شدند و آزاد شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Psychopathic preoccupied with torture in the extreme, but not known to have committed murder.
[ترجمه گوگل]روانپریشی که به شدت درگیر شکنجه است، اما مشخص نیست که مرتکب قتل شده باشد
[ترجمه ترگمان]psychopathic با شکنجه در نهایت تلاش می کرد، اما نمی دانست که مرتکب قتل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Taken together, these cues gave the psychopathic men a rough gauge of how confident their potential victims were.
[ترجمه گوگل]در مجموع، این نشانهها به مردان روانپریشی نشان میدهد که قربانیان بالقوهشان چقدر مطمئن هستند
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، این نشانه ها به افراد مبتلا به بیماری روانی یک درجه سختی از میزان اعتماد به نفس قربانیان بالقوه خود دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. "Psychopathic disorders are universal, but each country hasits own history and legal principles" regarding how the disordersare addressed in the legal system, he concluded.
[ترجمه گوگل]وی در پایان گفت: «اختلالات روانپریشی جهانی هستند، اما هر کشوری تاریخچه و اصول حقوقی خاص خود را دارد» در خصوص نحوه رسیدگی به این اختلالات در نظام حقوقی
[ترجمه ترگمان]وی در پایان گفت: \" اختلالات روانی جهانی هستند، اما هر کشور سابقه و اصول حقوقی خود را در رابطه با نحوه پرداخت the در سیستم قضایی خود دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Psychopathic personality, which is also called non-psychosis mental obstruct, is actually an extreme of the personality development of erroneous tendency.
[ترجمه گوگل]شخصیت روانپریشی که به آن انسداد ذهنی غیر روانپریشی نیز گفته میشود، در واقع یک افراطی از رشد شخصیتی گرایش نادرست است
[ترجمه ترگمان]شخصیت Psychopathic که اختلال ذهنی non نیز نامیده می شود در واقع نوعی از رشد شخصیت گرایش erroneous است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A series of unsolved murders on the island has raised fears that a psychopathic serial killer is on the loose.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای از قتل های حل نشده در این جزیره این نگرانی را ایجاد کرده است که یک قاتل زنجیره ای روانی در حال رها شدن است
[ترجمه ترگمان]یک سری قتل های حل نشده در جزیره، از این که یک قاتل سریالی در حال فرار است، بزرگ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. This is supposed to be just a very ordinary, lost-in-the-crowd guy with an unsuspected psychopathic leaning.
[ترجمه گوگل]قرار است این فقط یک مرد بسیار معمولی و گمشده در میان جمعیت باشد که تمایلات روانی نامعلومی دارد
[ترجمه ترگمان]این قرار بود فقط یه آدم معمولی، گم و گور شده باشه - یه آدم معمولی که حتی یه روانی unsuspected هم نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Her fantasies, though seemingly innocent, have some genetic connection to his psychopathic deceits.
[ترجمه گوگل]خیالپردازیهای او، اگرچه به ظاهر بیگناه به نظر میرسند، اما پیوندی ژنتیکی با فریبهای روانپریشی او دارند
[ترجمه ترگمان]فانتزی های او، هرچند ظاهرا بی گناهه یک ارتباط ژنتیکی برای فریب و نیرنگ او دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The fact is that an externalized conflict with a psychopathic origin can be confused all too easily with a genuinely external one.
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که یک تعارض بیرونی با منشأ روانپریشی را میتوان به راحتی با یک تضاد واقعی خارجی اشتباه گرفت
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که یک تعارض externalized شده با یک منشا روانی می تواند همه چیز را به راحتی با یک مشکل خارجی واقعی اشتباه گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید