psychometrics


معنی: روان سنجی، هوش سنجی
معانی دیگر: آزمون روانی، هوش آزمایی

جمله های نمونه

1. Nowadays, psychometrics has already been a hot issue in psychological research.
[ترجمه گوگل]امروزه روان‌سنجی موضوعی داغ در تحقیقات روان‌شناسی بوده است
[ترجمه ترگمان]امروزه، psychometrics پیش از این موضوع داغی در تحقیقات روانشناسی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The study used psychometrics and mathematical and physical statistics for 165 athletes to analyze the relationship between self-confidence and goal-orientation as well as cognitive trait anxiety.
[ترجمه گوگل]این مطالعه از آمار روان‌سنجی و ریاضی و فیزیکی برای 165 ورزشکار برای تجزیه و تحلیل رابطه بین اعتماد به نفس و جهت‌گیری هدف و همچنین اضطراب ویژگی شناختی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه از آمار ریاضیاتی و ریاضی و ریاضی برای ۱۶۵ ورزش کار استفاده کرد تا رابطه بین اعتماد به نفس و جهت گیری هدف و نیز اضطراب را آنالیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. With the development of cognitive psychology theory, psychometrics and computer technology, item generation technology, which is based on cognitive theory, had become mature gradually.
[ترجمه گوگل]با توسعه نظریه روانشناسی شناختی، روان سنجی و فناوری رایانه، فناوری تولید آیتم که مبتنی بر نظریه شناختی است، به تدریج به بلوغ رسیده بود
[ترجمه ترگمان]با توسعه نظریه روانشناسی شناختی، psychometrics و تکنولوژی کامپیوتر، تکنولوژی نسل مورد، که مبتنی بر نظریه شناختی است به تدریج بالغ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Based on principles of cognitive psychology and psychometrics, items at target difficulty levels can be generated automatically during testing.
[ترجمه گوگل]بر اساس اصول روانشناسی شناختی و روان سنجی، موارد در سطوح دشواری هدف را می توان به طور خودکار در طول تست تولید کرد
[ترجمه ترگمان]براساس اصول روانشناسی شناختی و psychometrics، آیتم ها در سطوح دشواری هدف می توانند به طور خودکار در طول تست تولید شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. At the same time, the public hears little about a surprising and important discovery - not an assumption - of psychometrics.
[ترجمه گوگل]در عین حال، مردم در مورد یک کشف شگفت‌انگیز و مهم - نه یک فرض - روان‌سنجی می‌شنوند
[ترجمه ترگمان]در عین حال، مردم در مورد یک اکتشاف شگفت انگیز و مهم چیزی نمی دانند - نه یک فرض
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The last part discussed the evidence value of crime psychometrics.
[ترجمه گوگل]بخش آخر ارزش شواهد روانسنجی جرم را مورد بحث قرار داد
[ترجمه ترگمان]آخرین بخش درباره ارزش مدارک جرم و جنایت بحث و تبادل نظر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Conclusion: The structure, reliability and validity of Chinese Farmers' Social Support Questionnaire meets the need of psychometrics .
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: ساختار، پایایی و روایی پرسشنامه حمایت اجتماعی کشاورزان چینی پاسخگوی نیاز روان‌سنجی است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: ساختار، قابلیت اطمینان و اعتبار پرسشنامه حمایت اجتماعی کشاورزان چینی نیاز به psychometrics را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This article reviews three developmental stage concerning the concept of validity in psychometrics, and analyzed the current development-construct validity.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی سه مرحله رشدی در رابطه با مفهوم روایی در روان‌سنجی می‌پردازد و روایی رشد-سازه کنونی را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله سه مرحله توسعه را در رابطه با مفهوم اعتبار در psychometrics بررسی کرده و اعتبار ساخت فعلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Because educational assessment is fundamental to most quantitative research in the field, educational psychologists have made significant contributions to the field of psychometrics.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که ارزشیابی آموزشی برای اکثر تحقیقات کمی در این زمینه اساسی است، روانشناسان آموزشی سهم قابل توجهی در زمینه روانسنجی داشته اند
[ترجمه ترگمان]از آنجا که ارزیابی آموزشی برای بسیاری از تحقیقات کمی در این زمینه اساسی است، روانشناسان آموزشی سهم قابل توجهی در زمینه of داشته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In view of that, the specialists pointed out when the social consciousness overly strengthen success in just one side, almost every students have to carry on a heavy psychometrics burden.
[ترجمه گوگل]با توجه به آن، متخصصان خاطرنشان کردند که وقتی آگاهی اجتماعی بیش از حد موفقیت را در یک طرف تقویت می کند، تقریباً هر دانش آموز مجبور است بار روان سنجی سنگینی را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به آن، متخصصان اشاره کردند که هنگامی که آگاهی اجتماعی بیش از حد موفقیت را در یک طرف تقویت می کند، تقریبا همه دانش آموزان مجبور به حمل بار سنگین و سنگین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The second part deals with the implications and requirement of Crime Psychometrics .
[ترجمه گوگل]بخش دوم به مفاهیم و الزامات روان‌سنجی جرم می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش دوم با مفاهیم و نیازمندی های of جنایت سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Based on this definition, strict and scientific measure scale should be designed according to psychometrics.
[ترجمه گوگل]بر اساس این تعریف، مقیاس اندازه گیری دقیق و علمی باید بر اساس روانسنجی طراحی شود
[ترجمه ترگمان]براساس این تعریف، مقیاس سنجش دقیق و دقیق باید مطابق با psychometrics طراحی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In view of that, the specialists pointed out when the social conscious overly strengthened success in just one side, almost every students had to carry on a heavy psychometrics burden.
[ترجمه گوگل]با توجه به آن، متخصصان خاطرنشان کردند که وقتی آگاهی اجتماعی بیش از حد موفقیت را در یک طرف تقویت کرد، تقریباً هر دانش‌آموز مجبور بود بار روان‌سنجی سنگینی را تحمل کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، متخصصان اشاره کردند که زمانی که اجتماعی بیش از حد موفقیت را در یک طرف تقویت کرد، تقریبا همه دانش آموزان مجبور به حمل بار سنگین psychometrics بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The first part reviewed history and theory of Crime Psychometrics .
[ترجمه گوگل]بخش اول به بررسی تاریخچه و نظریه روان‌سنجی جرم می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]بخش اول تاریخ و نظریه جرایم سازمان یافته را بررسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

روان سنجی (اسم)
psychometry, psychometrics

هوش سنجی (اسم)
psychometrics

تخصصی

[ریاضیات] روانسنجی

انگلیسی به انگلیسی

• measurement of intellectual ability and psychological traits through a series of tests

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: رَوانسَنجی

⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānsanjy

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

روانسَنجی ( اسم ) : روشی برای سنجش هوش و شخصیت که در آن، نتیجه به صورت عدد بر روی یک مقیاس نشان داده می شود.
هوش سنجی
psychometric test
تست هوش سنجی

بپرس