psychometric

جمله های نمونه

1. Psychometric tests can save organizations from grim and costly mistakes.
[ترجمه گوگل]تست های روان سنجی می توانند سازمان ها را از اشتباهات تلخ و پرهزینه نجات دهند
[ترجمه ترگمان]آزمون های Psychometric می توانند سازمان ها را از اشتباه ات دشوار و پرهزینه نجات دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Psychometric methods have also been used in comparisons of two or more methods of library instruction.
[ترجمه گوگل]روش های روان سنجی نیز در مقایسه دو یا چند روش آموزش کتابخانه ای استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]روش های Psychometric نیز در مقایسه دو یا چند روش از روش های کتابخانه ای مورد استفاده قرار گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Psychometric methods were used to collect and analyse the information.
[ترجمه گوگل]برای جمع‌آوری و تحلیل اطلاعات از روش‌های روان‌سنجی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]از روش های Psychometric برای جمع آوری و تحلیل اطلاعات استفاده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A combination of psychometric methods and direct observation and discussion was used.
[ترجمه گوگل]ترکیبی از روش های روانسنجی و مشاهده مستقیم و بحث استفاده شد
[ترجمه ترگمان]ترکیبی از روش های روان سنجی و مشاهده مستقیم و بحث و گفتگو مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Second, quantifiable psychometric information can provide a useful baseline from which to work, and from which progress can be measured.
[ترجمه گوگل]دوم، اطلاعات روان‌سنجی قابل اندازه‌گیری می‌تواند پایه مفیدی را برای کار فراهم کند و پیشرفت را از روی آن اندازه‌گیری کرد
[ترجمه ترگمان]دوم، اطلاعات psychometric قابل سنجش می توانند یک اساس مفید برای کار کردن فراهم کنند و از آن پیشرفت را می توان اندازه گیری کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this evaluation study, psychometric methods were used to examine the product of the course in information retrieval.
[ترجمه گوگل]در این مطالعه ارزشیابی از روش های روانسنجی برای بررسی محصول دوره در بازیابی اطلاعات استفاده شد
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه ارزیابی، از روش های روان سنجی برای بررسی محصول دوره بازیابی اطلاعات استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This orientation method was evaluated by psychometric methods directed towards both process and product.
[ترجمه گوگل]این روش جهت‌گیری با روش‌های روان‌سنجی به سمت فرآیند و محصول مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]این روش جهت گیری با روش های psychometric معطوف به هر دو فرآیند و محصول مورد ارزیابی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As confidently as a man, show psychometric tests conducted among top managers by the Vocational Guidance Association.
[ترجمه گوگل]با اعتماد به نفس یک مرد، تست های روانسنجی را که توسط انجمن راهنمایی حرفه ای در بین مدیران ارشد انجام شده است نشان دهید
[ترجمه ترگمان]همانطور که یک مرد بااعتماد به نفس، تست های psychometric را نشان می دهد که در بین مدیران ارشد انجمن هدایت حرفه ای انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It seems our current response to psychometric assessment is reminiscent of such unfounded and misguided beliefs.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد پاسخ کنونی ما به ارزیابی روان‌سنجی یادآور چنین باورهای بی‌اساس و نادرستی است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد پاسخ کنونی ما به ارزیابی psychometric یادآور چنین باورهای بی اساس و گمراه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Psychometric tests were carried out over six months.
[ترجمه گوگل]آزمون‌های روان‌سنجی طی شش ماه انجام شد
[ترجمه ترگمان]آزمایش های انجام شده روی ۶ ماه ادامه پیدا کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. More and more companies are now using psychometric tests as back-up to the job interview.
[ترجمه گوگل]اکنون شرکت های بیشتری از آزمون های روان سنجی به عنوان پشتیبان مصاحبه شغلی استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]امروزه شرکت های بیشتری از تست های psychometric به عنوان پشتیبان برای مصاحبه شغلی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Objective To study Psychometric measures and ERP - P 300 in diagnosis of minimal hepatic encephalopathy.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه معیارهای روان‌سنجی و ERP - P 300 در تشخیص حداقل آنسفالوپاتی کبدی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه مقیاس های Psychometric و ERP - P ۳۰۰ در تشخیص بیماری حداقل کبدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Qi Xianghua, draw on modern psychometric methods and means, to develop a scale of insomnia with the state of atypical dysphoria.
[ترجمه گوگل]Qi Xianghua، از روش‌ها و ابزارهای روان‌سنجی مدرن استفاده کنید تا مقیاسی از بی‌خوابی را با حالت نارسایی غیر معمول ایجاد کنید
[ترجمه ترگمان]چی Xianghua، از روش های روان سنجی مدرن استفاده کنید و به این معنی است که یک مقیاس از بی خوابی را با حالت of غیر معمول ایجاد کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Psychometric testing is simply a way of measuring people's individual talents and capabilities.
[ترجمه گوگل]تست روان سنجی به سادگی راهی برای سنجش استعدادها و قابلیت های فردی افراد است
[ترجمه ترگمان]آزمون Psychometric تنها راهی برای اندازه گیری استعدادها و توانایی های فردی افراد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. At Tinte's request, Quinlan used his psychometric abilities to read the emblem.
[ترجمه گوگل]به درخواست تینته، کوینلان از توانایی های روان سنجی خود برای خواندن نشان استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]در درخواست s، Quinlan از توانایی های psychometric خود برای خواندن این نماد استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of psychometrics, of the measurement of intellectual ability and psychological traits through a series of tests

پیشنهاد کاربران

psychometrics میشه روانسنجی، psychometric میشه روانسنجیانه
معنی درست psychometric روانسنجی میشود.
psychometric یکی از دروس بسیار مهم رشته روانشناسی است.
تست هوش
روان سنجی
روان سنجی
هوش سنجی

بپرس