psychologic


معنی: وابسته به روانشناسی
معانی دیگر: وابسته به روانشناسی

جمله های نمونه

1. Quinn and Strelkauskas explored various psychologic and immunologic effects of therapeutic touch.
[ترجمه گوگل]Quinn و Strelkauskas اثرات مختلف روانشناختی و ایمونولوژیک لمس درمانی را بررسی کردند
[ترجمه ترگمان]کوین و Strelkauskas اثرات مختلف psychologic و immunologic درمانی را بررسی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Sleep is the physiologic and psychologic need for the body.
[ترجمه گوگل]خواب نیاز فیزیولوژیکی و روانی بدن است
[ترجمه ترگمان]خواب یک فیزیولوژیک و ضروری برای بدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the psychologic observations I have been able thus to make seem to me to confirm in their general outlines the views I have given.
[ترجمه گوگل]و مشاهدات روانشناختی که به این ترتیب توانستم انجام دهم به نظرم می رسد که در خطوط کلی خود نظراتی را که ارائه کرده ام تأیید می کند
[ترجمه ترگمان]و مشاهدات psychologic که به این ترتیب توانسته ام به نظر من برسد، در حالی که به طور کلی طرح هایی را که من به آن ها داده ام، تایید کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A variety of psychologic factors are associated with the development of behaviors characteristic of anorexia nervosa.
[ترجمه گوگل]انواع عوامل روانشناختی با ایجاد رفتارهای مشخصه بی اشتهایی عصبی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از عوامل psychologic با رشد ویژگی های رفتاری of nervosa مرتبط هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And on the basis of pedagogic and psychologic theories, the criteria dimensionality of a well-conducted lesson have been constructed.
[ترجمه گوگل]و بر اساس نظریه‌های تربیتی و روان‌شناختی، ابعاد معیار یک درس خوب برگزار شده است
[ترجمه ترگمان]و براساس نظریه های pedagogic و psychologic، بعد معیارهای یک درس خوب انجام گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective To understand the psychologic condition of in-patient and offer evidence to make individuation nursing plan.
[ترجمه گوگل]هدف درک شرایط روانشناختی بیماران بستری و ارائه شواهد برای ایجاد برنامه پرستاری فردی
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک شرایط psychologic بیمار و ارائه مدرک برای ایجاد برنامه پرستاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Methods we used psychologic nursing care, vital sign monitoring, basic nursing ways, wound nursing and other nursing skills for 14 patients with acute necrotizing fasciitis.
[ترجمه گوگل]روش‌هایی که ما از مراقبت‌های پرستاری روان‌شناختی، نظارت بر علائم حیاتی، روش‌های پرستاری پایه، پرستاری زخم و سایر مهارت‌های پرستاری برای 14 بیمار مبتلا به فاسییت نکروزان حاد استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان]روش هایی که ما از مراقبت پرستاری، مراقبت علایم حیاتی، روش های اولیه پرستاری، پرستاری و دیگر مهارت های پرستاری برای ۱۴ بیمار مبتلا به fasciitis حاد necrotizing استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Objective To investigate and compare the special psychologic characteristics of the post-traumatic epilepsy patients and their spouses.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی و مقایسه ویژگی‌های روان‌شناختی خاص بیماران صرع پس از سانحه و همسرانشان
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق و مقایسه ویژگی های خاص psychologic بیماران صرع پس از حادثه و همسرانشان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Declaration: Do not do psychologic counseling with me if I recognize you!
[ترجمه گوگل]اعلامیه: اگر شما را شناختم با من مشاوره روانشناسی نکنید!
[ترجمه ترگمان]اعلام: اگر شما را بشناسم، مشاوره psychologic با من انجام ندهید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We can see the clues which shows that religious music gives believers psychologic impetus in analysis psychology.
[ترجمه گوگل]ما می‌توانیم سرنخ‌هایی را ببینیم که نشان می‌دهد موسیقی مذهبی به مؤمنان انگیزه روان‌شناختی در روان‌شناسی تحلیلی می‌دهد
[ترجمه ترگمان]ما می توانیم شواهدی را ببینیم که نشان می دهد که موسیقی مذهبی، انگیزه لازم را در روانشناسی تحلیلی به مومنان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To study the effects of chronic eczema treated with pharmaceutical and combinated with psychologic therapy.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه اثرات اگزمای مزمن در درمان دارویی و همراه با درمان روانشناختی
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثرات اگزما مزمن برای درمان دارویی و دارویی با درمان psychologic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The diagnosis of ambiguous genitalia should be made early to assign sex and avoid psychologic disorders.
[ترجمه گوگل]برای تعیین جنسیت و جلوگیری از اختلالات روانی باید تشخیص دستگاه تناسلی مبهم را زودتر انجام داد
[ترجمه ترگمان]تشخیص چهره تناسلی مبهم باید در ابتدا برای تعیین جنسیت و اجتناب از اختلالات psychologic ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ernst Cassirer criticized consistently and deeply the three kinds of universal determinism which included physical one, psychologic one and metaphysical one in the history of western philosophy.
[ترجمه گوگل]ارنست کاسیرر به طور مداوم و عمیق از سه نوع جبر جهانی که شامل جبر فیزیکی، روانشناختی و متافیزیکی در تاریخ فلسفه غرب بود انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان]ارنست Cassirer به طور مداوم و عمیق سه نوع جبر جهانی را مورد انتقاد قرار داد که شامل یک فلسفه فیزیکی، psychologic یک و یک فلسفه متافیزیکی در تاریخ فلسفه غرب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Degeneration was a rational choice of the main body of action after accounted the cost and benefit of three -dimensional cost as economy, psychologic and strategy.
[ترجمه گوگل]انحطاط یک انتخاب منطقی از بدنه اصلی عمل پس از محاسبه هزینه و فایده هزینه سه بعدی به عنوان اقتصاد، روانشناسی و استراتژی بود
[ترجمه ترگمان]Degeneration یک انتخاب منطقی از بدنه اصلی عمل بعد از محاسبه هزینه و سود حاصل از هزینه سه بعدی به عنوان اقتصاد، psychologic و استراتژی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وابسته به روانشناسی (صفت)
psychologic

انگلیسی به انگلیسی

• of psychology; of the mind, of mental and emotional conditions

پیشنهاد کاربران

بپرس