1. Beneath the sentimental psychobabble, there's a likeable movie trying to get out.
[ترجمه گوگل]در زیر آشوبهای روانی احساساتی، یک فیلم دوستداشتنی وجود دارد که تلاش میکند بیرون بیاید
[ترجمه ترگمان]زیر the احساساتی، یک فیلم دوست داشتنی برای بیرون آمدن وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. You just think you know everything with your psychobabble bullshit.
[ترجمه گوگل]شما فقط فکر می کنید با مزخرفات روانی خود همه چیز را می دانید
[ترجمه ترگمان]تو فکر می کنی همه چی رو با این مزخرفات your میدونی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. While this example is pretty lowbrow, psychobabble permeates all intellectual strata.
[ترجمه گوگل]در حالی که این مثال بسیار ضعیف است، روان پریشی در تمام اقشار روشنفکر نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]در حالی که این مثال pretty است، psychobabble به همه لایه های عقلانی نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. What struck me about the list of psychobabble phrases you suggested and voted for is that many of them are clinical diagnoses.
[ترجمه گوگل]چیزی که در مورد لیست عبارات روان پریشی که شما پیشنهاد کردید و به آن رای دادید، توجه من را جلب کرد این است که بسیاری از آنها تشخیص بالینی هستند
[ترجمه ترگمان]چیزی که در مورد لیستی از عبارت های psychobabble که شما پیشنهاد کرده و به آن رای دادید این است که بسیاری از آن ها تشخیص بالینی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Psychobabble: Which Expressions Do You Love to Hate?
[ترجمه گوگل]Psychobabble: از کدام عبارات متنفر هستید؟
[ترجمه ترگمان]کدام عشق را دوست دارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. As instrumentally overblown as the worst art rock and as lyrically shallow as any psychobabble.
[ترجمه گوگل]از نظر ابزاری مانند بدترین راک هنری و از نظر غزلی به اندازه هر سایکوبابلی کم عمق است
[ترجمه ترگمان]همانطور که به عنوان بدترین اثر هنری شناخته می شود و مانند any کم عمق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And only rarely do they allow their managers to couch frank appraisals in canned legalese and innocuous psychobabble.
[ترجمه گوگل]و فقط به ندرت به مدیرانشان اجازه میدهند که ارزیابیهای صریح را در مورد روانپریشیهای قانونی و بیضرر انجام دهند
[ترجمه ترگمان]و به ندرت اجازه می دهند که به مدیران خود اجازه دهند که ارزیابی رک را در legalese کنسرو شده و psychobabble بی ضرر داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Then I'll publish them here as a list and we'll vote for our favourite bit of psychobabble!
[ترجمه گوگل]سپس من آنها را در اینجا به عنوان یک لیست منتشر می کنم و به بیت مورد علاقه مان از روان پریشی رای می دهیم!
[ترجمه ترگمان]- پس من اونا رو به عنوان لیست منتشر می کنم و به جای مورد علاقه مون به psychobabble رای میدیم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Worse, they can seem tacky, opportunistic and filled with psychobabble.
[ترجمه گوگل]بدتر از آن، آنها می توانند ناخوشایند، فرصت طلب و پر از جنجال های روانی به نظر برسند
[ترجمه ترگمان]بدتر از اون، به نظر می رسه خیلی زشت و opportunistic و پر از psychobabble
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If Rosen thought things were bad in the '70s, just look at the state of psychobabble now.
[ترجمه گوگل]اگر روزن فکر میکرد اوضاع در دهه 70 بد بود، اکنون به وضعیت روانیها نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]اگر Rosen در دهه ۷۰ بد بود، حالا فقط به وضعیت of نگاه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Psychological discussions on the street, in print, on TV and online are filled with psychobabble, usually delivered with a straight face.
[ترجمه گوگل]بحثهای روانشناختی در خیابان، چاپ، تلویزیون و آنلاین مملو از جار و جنجالهای روانی است که معمولاً با چهره مستقیم ارائه میشوند
[ترجمه ترگمان]بحث های روانی در خیابان، در اثر چاپ، بر روی تلویزیون و اینترنت پر از psychobabble است که معمولا با یک صورت مستقیم تحویل داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید