اسم ( noun )مشتقات: psychoanalytic (adj.), psychoanalytical (adj.), psychoanalytically (adv.)
• : تعریف: a method of studying and treating mental disorders and illnesses by analyzing dreams, early childhood memories, and other experiences as keys to the subconscious mind.
- She underwent psychoanalysis in an attempt to understand her motivations.
[ترجمه فاطمه] او برای درک انگیزه هایش، تحت روانکاوی قرار گرفت.
|
[ترجمه گوگل] او برای درک انگیزه های خود تحت روانکاوی قرار گرفت [ترجمه ترگمان] او در تلاش برای درک انگیزه ها از روان کاوی بیرون آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Sigmund Freud is known as the father of psychoanalysis.
[ترجمه گوگل]زیگموند فروید به عنوان پدر روانکاوی شناخته می شود [ترجمه ترگمان]زیگموند فروید به عنوان پدر روان کاوی شناخته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. We esteem Sigmund Freud as the father of psychoanalysis.
[ترجمه فاطمه] ما زیگموند فروید را به عنوان پدر علم روانکاوی قبول داریم.
|
[ترجمه گوگل]ما زیگموند فروید را پدر روانکاوی می دانیم [ترجمه ترگمان]ما به زیگموند فروید به عنوان پدر روان کاوی احترام می گذاریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Her work draws eclectically on psychoanalysis and mythology.
[ترجمه گوگل]آثار او به طور التقاطی بر روانکاوی و اسطوره شناسی استوار است [ترجمه ترگمان]کار او eclectically را بر روی روان کاوی و اساطیر ترسیم می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Freud is the father of psychoanalysis.
[ترجمه گوگل]فروید پدر روانکاوی است [ترجمه ترگمان]فروید پدر روان کاوی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Laing rejected classical psychoanalysis just as quantum theory rejected classical physics.
[ترجمه گوگل]لائینگ روانکاوی کلاسیک را رد کرد، همانطور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد [ترجمه ترگمان]Laing، همان طور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد، روان کاوی کلاسیک را رد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Feminist psychologists are often reluctant to call on psychoanalysis.
[ترجمه گوگل]روانشناسان فمینیست اغلب تمایلی به فراخوانی روانکاوی ندارند [ترجمه ترگمان]روانشناسان فمینیستی اغلب تمایلی به تماس با روان کاوی ندارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The activity of psychoanalysis in the therapeutic setting can not be adequately grasped and stated in mechanistic, quantitative terms.
[ترجمه گوگل]فعالیت روانکاوی در محیط درمانی را نمی توان به اندازه کافی درک کرد و به صورت مکانیکی و کمی بیان کرد [ترجمه ترگمان]فعالیت روان کاوی در محیط درمانی نمی تواند به اندازه کافی درک شود و در شرایط مکانیکی و کمی بیان شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. A reasoned discussion of the theory of psychoanalysis and its possible relevance to sociological theory is a major omission in sociological literature.
[ترجمه گوگل]بحث مستدل در مورد نظریه روانکاوی و ارتباط احتمالی آن با نظریه جامعهشناختی یک حذف بزرگ در ادبیات جامعهشناسی است [ترجمه ترگمان]بحث منطقی نظریه روان کاوی و ارتباط احتمالی آن با نظریه جامعه شناختی، غفلت بزرگ در ادبیات جامعه شناسی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Psychoanalysis does not, however, tell the whole story.
[ترجمه گوگل]با این حال، روانکاوی تمام داستان را بیان نمی کند [ترجمه ترگمان]با این حال، روان کاوی با این حال، همه داستان را بازگو نمی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. His most notorious story was a psychoanalysis of Rupert Murdoch based on material from sources including the office cleaners.
[ترجمه گوگل]بدنام ترین داستان او روانکاوی روپرت مرداک بر اساس مطالب منابعی از جمله نظافتچی های دفتر بود [ترجمه ترگمان]بدنام ترین داستان او، روان کاوی از روپرت مرداک بر پایه مطالب از منابع از جمله the بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sigmund Freud, the father of psychoanalysis, was born in 185
[ترجمه گوگل]زیگموند فروید، پدر روانکاوی، در سال 185 به دنیا آمد [ترجمه ترگمان]زیگموند فروید، پدر روان کاوی، در سال ۱۸۵ به دنیا آمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. She believes the mistake psychoanalysis has made hitherto is aiming to shore up a kind of finished and defined ego.
[ترجمه گوگل]او معتقد است اشتباهی که روانکاوی تاکنون مرتکب شده است، با هدف تقویت نوعی ایگوی تمام شده و تعریف شده است [ترجمه ترگمان]او معتقد است که اشتباهی که روان کاوی تا به حال انجام داده است، رسیدن به نوعی از نفس کامل و مشخص است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He was fascinated by Laura's stories of psychoanalysis and his overenthusiastic questions almost verged on the discourteous.
[ترجمه گوگل]او مجذوب داستانهای روانکاوی لورا بود و پرسشهای مشتاقانهاش تقریباً در حد افراد بیادب بود [ترجمه ترگمان]او مجذوب داستان هایی از روان کاوی شده بود و سوالات overenthusiastic تقریبا با بی ادبی و بی ادبی به یکدیگر نزدیک شده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
روانکاوی (اسم)
depth psychology, psychoanalysis
تجزیه و تحلیل روانی (اسم)
depth psychology, psychoanalysis
تحلیل روانی (اسم)
psychoanalysis
انگلیسی به انگلیسی
• psychological teachings of sigmund freud, method for treating mental illness by studying unconscious mental processes psychoanalysis is the method of treating someone who is disturbed or has a mental problem by asking them about their feelings and their past in order to discover what may be causing their condition.
پیشنهاد کاربران
⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است ) • ⚫ واژه ی برنهاده: رَوانکاوی • ⚫ نگارش به خط لاتین: Ravānkāvy • ⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند: ... [مشاهده متن کامل]
فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی • ⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.
Psychoanalysis is a set of theories and therapeutic techniques that deal in part with the unconscious mind, and which together form a method of treatment for mental disorders روان کاوی یا روان تحلیل گری، نظریه ای دربارهٔ عملکرد ذهن، اختلال های روانی و نام شیوه ای روان درمانی است که بر این فرض اساسی استوار است که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آن ها در ناخودآگاه رخ می دهد. ... [مشاهده متن کامل]
مطابق توضیح امیرحسین آریان پور در صفحه 308 اثر کتابهایی که دنیا را تغییر دادند، انتشاریافته در سال 1336، معادل درست، تحلیل روانی است و نه حتی کاوش روانی. اما با شوربختی معادل روان کاوی مصطلح شده است.
واژه ای تخصصی در ادبیات مشاوره و روانشناسی که عموما روانکاوی یا روان تحلیلی ترجمه میشه
psychoanalysis ( روانشناسی ) واژه مصوب: روان کاوی تعریف: رویکردی به ذهن و اختلال های روانی و نحوۀ درمان آنها با این فرض اساسی که بیشتر فعالیت های ذهنی و پردازش آنها در ضمیر ناخودآگاه رخ می دهد