psychical

/ˈsaɪkɪkl̩//ˈsaɪkɪkl̩/

روحی، روانی، ذهنی، وابسته بجان یا زندگی حیوانی انسان

جمله های نمونه

1. The Society for Psychical Research is investigating reports of a ghost at the old vicarage.
[ترجمه گوگل]انجمن تحقیقات روانی در حال بررسی گزارشات مربوط به یک روح در معاونت قدیمی است
[ترجمه ترگمان]انجمن تحقیقات Psychical در حال تحقیق در مورد گزارش هایی از یک روح در خانه کشیش قدیمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Think of all the hands-on psychical research that is just coming at you free of charge.
[ترجمه گوگل]به تمام تحقیقات روانی عملی که به‌تازگی به صورت رایگان به سراغ شما می‌آیند، فکر کنید
[ترجمه ترگمان]به تمام دست تحقیقات روانی فکر کنید که تنها به صورت رایگان به شما می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To make a profession out of psychical research was hardly possible, even though by the 1880s there were career structures in more-established sciences.
[ترجمه گوگل]ایجاد حرفه ای از تحقیقات روانی به سختی امکان پذیر بود، حتی اگر در دهه 1880 ساختارهای شغلی در علوم تثبیت شده تر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]با وجود اینکه در دهه ۱۸۸۰ میلادی ساختار شغلی بیشتری در علوم برقرار شده وجود داشت، برای ایجاد یک حرفه از تحقیقات روانی، به سختی ممکن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In the primary processes of the unconscious system, psychical energy flows freely by means of displacement and condensation.
[ترجمه گوگل]در فرآیندهای اولیه سیستم ناخودآگاه، انرژی روانی آزادانه به وسیله جابجایی و تراکم جریان دارد
[ترجمه ترگمان]در فرآیندهای اولیه سیستم ناخودآگاه، انرژی روانی با استفاده از جابجایی و چگالش، آزادانه جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A profound psychical revolution might erupt from this experience of the pregnant female as priest.
[ترجمه گوگل]یک انقلاب روانی عمیق ممکن است از این تجربه زن باردار به عنوان کشیش فوران کند
[ترجمه ترگمان]یک انقلاب روانی عمیق ممکن است از این تجربه زن باردار به عنوان کشیش بروز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Objective:Study the psychical state of special persons who have touched dead pigs under the closed management.
[ترجمه گوگل]هدف: مطالعه وضعیت روانی افراد خاص که خوک های مرده را تحت مدیریت بسته لمس کرده اند
[ترجمه ترگمان]هدف: مطالعه وضعیت روانی افراد خاصی که به خوک های مرده تحت مدیریت بسته دست یافته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The psychical entities which seem to serve as elements in thought are certain signs and more or less clear images which can be 'voluntarily' reproduced and combined.
[ترجمه گوگل]موجودات روانی که به نظر می‌رسد به عنوان عناصری در اندیشه عمل می‌کنند، نشانه‌های معینی هستند و تصاویر کمابیش واضحی هستند که می‌توانند «اختیاری» بازتولید و ترکیب شوند
[ترجمه ترگمان]The روانی که به نظر می رسد به عنوان عناصر در تفکر بکار گرفته می شوند، نشانه های خاص و یا تصاویر واضح تری هستند که می توانند به طور داوطلبانه تکثیر و ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much attention should be paid to psychical rehabilitation in the course of treatment.
[ترجمه گوگل]در طول درمان باید به توانبخشی روانی توجه زیادی شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر توجه باید به توان بخشی روانی در دوره درمان توجه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the highest psychical state where consciousness appears to be face to face with Reality.
[ترجمه گوگل]این بالاترین حالت روانی است که در آن آگاهی رو در رو با واقعیت به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]این بالاترین وضعیت روانی است که در آن به نظر می رسد که هوشیاری رو به رو است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. "Wail" is a kind of psychical verb that cannot be sketched and described directly by pictures.
[ترجمه گوگل]«ناله» نوعی فعل روانی است که نمی توان آن را مستقیماً با تصاویر ترسیم و توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]Wail نوعی از فعل ذهنی است که نمی توان آن را ترسیم کرد و مستقیما با تصویر توصیف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In religion incense is used primarily with the psychical aspects of smell.
[ترجمه گوگل]در دین، بخور عمدتاً با جنبه های روحی بویایی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]در مذهب، بخور در درجه اول با جنبه های روانی بویایی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Draw of body shell, crimp in foot fall, Unable diction, get feel painful to nothing slack transpierce psychical !
[ترجمه گوگل]رسم پوسته بدن، چین خوردگی در افتادن پا، ناتوان از دیکشن، احساس دردناک شدن به هیچ چیز شل و روان ترنسپیرسس!
[ترجمه ترگمان]کشیدن پوست بدن، crimp در افتادن پا، توانایی بیان، درک نکردن از هیچ چیز سستی روانی و روانی را احساس کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Along with this comes a fading of the egocentric self that is generating all of this psychical clutter.
[ترجمه گوگل]همراه با این، محو شدن خود منحرف است که همه این بهم ریختگی روانی را ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]همراه با این، یک خود محور رو به زوال است که همه این آشفتگی روانی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is mainly because of his contradictions between reason and perception, thought and other complicated psychical factors.
[ترجمه گوگل]این عمدتاً به دلیل تضادهای او بین عقل و ادراک، اندیشه و سایر عوامل پیچیده روانی است
[ترجمه ترگمان]این به دلیل of بین عقل و ادراک، تفکر و دیگر عوامل روانی پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pertaining to spiritual and supernatural phenomena
psychical means the same as psychic; a formal word.

پیشنهاد کاربران

این موضوع مربوط به توانایی های ذهنی خاص یا رویدادهایی است که توسط علم قابل توضیح نیست، مانند توانایی دانستن آنچه در آینده اتفاق می افتد یا ظهور ارواح.
مثال:

بپرس